@asheghanehaye_fatima
مجسمه ام
مَجمرِ بغض هایِ کال
که در گلوی رُخام
خام خام
می سوزند
تقاص
قصه های پریانی
که با تو
نکشیدم
تراشِ تاش های اندامی ست
که با تبر
بر خاطرَم می رود
#سام_گیوراد
مجسمه ام
مَجمرِ بغض هایِ کال
که در گلوی رُخام
خام خام
می سوزند
تقاص
قصه های پریانی
که با تو
نکشیدم
تراشِ تاش های اندامی ست
که با تبر
بر خاطرَم می رود
#سام_گیوراد
@asheghanehaye_fatima
تناسبِ آب و تاب را
در طرههایِ یله بر تنم
_همجواری جعد و عرق_
با آبیِ چشمهایت بیاب
بستر عشقبازیِ تو
بازهای از تابستان تا به خزان است.
سفرهای که بر آن تَهِ تمامِ خوردنیها را در میآوریم،
چکهچکهیِ نوشآبههایِ مُسکرِ تخمیری که خویش و بیگانه نشناسد
خیالِ آمیختنمان را در زلالِ هزارپایی اعماقِ دریا میپاییم و دستبهدست میکنیم ماندهی خوراک بر میز را
شب هماره شب است،
چیزی که مرا کنارت میخواباند
جنونی است که در روز جوانه میزند
■شاعر: #پل_سلان | Paul Celan | رومانی، ۱۹۷۰-۱۹۲۰ |
■برگردان: #سام_گیوراد
تناسبِ آب و تاب را
در طرههایِ یله بر تنم
_همجواری جعد و عرق_
با آبیِ چشمهایت بیاب
بستر عشقبازیِ تو
بازهای از تابستان تا به خزان است.
سفرهای که بر آن تَهِ تمامِ خوردنیها را در میآوریم،
چکهچکهیِ نوشآبههایِ مُسکرِ تخمیری که خویش و بیگانه نشناسد
خیالِ آمیختنمان را در زلالِ هزارپایی اعماقِ دریا میپاییم و دستبهدست میکنیم ماندهی خوراک بر میز را
شب هماره شب است،
چیزی که مرا کنارت میخواباند
جنونی است که در روز جوانه میزند
■شاعر: #پل_سلان | Paul Celan | رومانی، ۱۹۷۰-۱۹۲۰ |
■برگردان: #سام_گیوراد