@asheghanehaye_fatima
خوب می دانیم برخاستن از بستر در صبحی منجمد در اتاقی بدون آتش یعنی چه و اینکه چگونه حیاتی ترین قانون درون ما با این آزمون سخت مخالفت می کند.
شاید بیشتر افراد گاهی در چنین صبح هایی یک ساعت بیدار در بستر می مانند و قادر نیستند عزم خود را برای برخاستن جزم کنند.
فکر می کنیم چقدر تأخیر خواهیم داشت،وظایف روزانه مان چقدر صدمه خواهد دید.به خود می گوییم:«باید بلند شوم،شرم آور است» و چیزهایی شبیه به این.ولی هنوز بستر گرم ،زیادی خوشایند و مطبوع است و سرمای بیرون، زیادی بی رحم ورنج آور؛
و تصمیم کمرنگ می شود .
بارها و بارها و درست در زمانی که امری قطعی به نظر میرسد،به تأخیر می افتد.
حالا در چنین شرایطی چگونه
برمی خیزیم؟!
اگر بخواهم تجربه ی خودم را تعمیم دهم،در بیشتر مواردبدون دردسر و حتی تصمیم از جا
برمی خیزیم،ناگهان درمی یابیم که برخاسته ایم.یک وقفه ی مبارک در هوشیاری حادث شده.
هم گرما و هم سرما را از یاد برده ایم؛ درگیر رشته افکار مربوط به زندگی روزانه می شویم و در همان راستا این فکر به مغزمان خطور می کند که:«آهای! دیگه نباید اینجا دراز بکشم» فکری که در آن لحظه ی مبارک ،هیچ نظر متضاد یا فلج کننده ای را برنمی انگیزد و در نتیجه
بی درنگ ،واکنش حرکتی متناسب با خودش را ایجاد میکند.درک ما از سرما و گرما در طول کشمکش امان با خود بود که ما را فلج کرده بود...
در آن لحظه ای که مهار برداشته می شود،ایده ی اصلی ،اثرش را میگذارد و ما دیگر برخاسته ایم.
#رولومی
#عشق_و_اراده
#سپیده_حبییب
خوب می دانیم برخاستن از بستر در صبحی منجمد در اتاقی بدون آتش یعنی چه و اینکه چگونه حیاتی ترین قانون درون ما با این آزمون سخت مخالفت می کند.
شاید بیشتر افراد گاهی در چنین صبح هایی یک ساعت بیدار در بستر می مانند و قادر نیستند عزم خود را برای برخاستن جزم کنند.
فکر می کنیم چقدر تأخیر خواهیم داشت،وظایف روزانه مان چقدر صدمه خواهد دید.به خود می گوییم:«باید بلند شوم،شرم آور است» و چیزهایی شبیه به این.ولی هنوز بستر گرم ،زیادی خوشایند و مطبوع است و سرمای بیرون، زیادی بی رحم ورنج آور؛
و تصمیم کمرنگ می شود .
بارها و بارها و درست در زمانی که امری قطعی به نظر میرسد،به تأخیر می افتد.
حالا در چنین شرایطی چگونه
برمی خیزیم؟!
اگر بخواهم تجربه ی خودم را تعمیم دهم،در بیشتر مواردبدون دردسر و حتی تصمیم از جا
برمی خیزیم،ناگهان درمی یابیم که برخاسته ایم.یک وقفه ی مبارک در هوشیاری حادث شده.
هم گرما و هم سرما را از یاد برده ایم؛ درگیر رشته افکار مربوط به زندگی روزانه می شویم و در همان راستا این فکر به مغزمان خطور می کند که:«آهای! دیگه نباید اینجا دراز بکشم» فکری که در آن لحظه ی مبارک ،هیچ نظر متضاد یا فلج کننده ای را برنمی انگیزد و در نتیجه
بی درنگ ،واکنش حرکتی متناسب با خودش را ایجاد میکند.درک ما از سرما و گرما در طول کشمکش امان با خود بود که ما را فلج کرده بود...
در آن لحظه ای که مهار برداشته می شود،ایده ی اصلی ،اثرش را میگذارد و ما دیگر برخاسته ایم.
#رولومی
#عشق_و_اراده
#سپیده_حبییب