عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



🔸 #از_ما_با_گذشت_یاد_کنید
فکر از: #برتولد_برشت شاعر آلمانی

ما که می‌خواستیم خلق جهان،
دوست باشند جاودان با هم.

ما که می‌خواستیم نیکی و مهر،
حکم رانند در جهان با هم.

شوربختی نگر که در همه عمر،
خود نبودیم مهربان با هم!

ای شمایان! که باز می‌گذرید
بعد ما زیر آسمان با هم،

گر رسید آن دمی که آدمیان،
دوست گشتند و همزبان با هم،

آن زمان با گذشت یاد کنید
یادِ نومید رفتگان! با هم!



- #فریدون_مشیری
از گزینه‌ی #ریشه_در_خاک
@asheghanehaye_fatima



#ریشه_در_خاک

تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد
و اشک من ترا بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسرده است.
دلت را خارخار نا امیدی سخت آزرده است.
غم این نابسامانی همه توش و توانت را زتن برده است.

تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه طوفان بنیان‌کن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است.
تو را با برگ‌برگ این چمن پیوند پنهان است.
تو را این ابر ظلمت گستر بی‌رحم بی باران
تو را این خشکسالی های پی در پی
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران
تو را تزویر غمخواران ز پا افکند
تو را هنگامه شوم شغالان
بانگ بی تعطیل زاغان
در ستوه آورد.
تو با پیشانی پاک نجیب خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است
تو با آن گونه‌های سوخته از آفتاب دشت
تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت
که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است
تو با چشمان غمباری
که روزی چشمه جوشان شادی بود
و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده‌ست
خواهی رفت.
و اشک من ترا بدرورد خواهد گفت

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می‌مانم
من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره‌گی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می‌رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می‌افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می‌خوانم
و می‌دانم
تو روزی باز خواهی گشت

#فریدون_مشیری
‌ ‍.
زمانی که یک #زن تصمیم میگیرد
که با مردی همخوابه شود ،
#دیواری باقی نخواهد ماند
که از آن بالا نرود ،
قلعه ای نخواهد بود که #نابود نسازد...
ملاحظات اخلاقی باقی نخواهد ماند که بی اعتنا از #ریشه های آن نگذرد ،
خدایی برای #نگرانی وجود ندارد...

#گابریل_گارسیا_مارکز
#عشق_سالهای_وبا


@asheghanehaye_fatima