دختر #ملکالشعرا از پدر میگوید:
#چهرزاد_بهار، دختر کوچک ملکالشعرا خانه پدری را زنسالار میداند. در خانه ما، مادر رئیس همه چیز بود و پدر بیشتر در اتاق پر از کتاب خود بر روی زمین به دور از تشریفات، کاملا سنتی، مشغول کار و تحقیق بود. پدر در همان اتاق ساده میزبان مهمانان بود، بر خلاف آن چیزی که این روزها در رسانه از زندگی ما نشان دادهاند. ما فرزندان گاهی تنها بر سر سفره ناهار یا شام پدر را ملاقات میکردیم و پدر بقیه وقت خود را مشغول مطالعه و تحقیق بود.
چهرزاد بهترین زمان زندگی خود با ملک الشعرا را بعد از مراجعت ایشان از سفر درمانی سوئیس دانست. دکتر به وی گفته بود که باید دور از آلودگی تهران دور باشد و در مکانی، چون ییلاق زندگی کند، در نتیجه دوستان بهار خانهای در حصارک و سال بعد در نیاوران برای او تهیه میکنند و چهرزاد در این دوره بیشترین خاطرات را از پدر به یاد دارد. وی میگوید من شبها برای پدر روزنامه میخواندم، آن زمان جنک کره بود و پدر تمام وقایع را از طریق روزنامه پیگیری میکرد. در این زمان بود که پدر رئیس افتخاری انجمن صلح ایران شد.
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
زمن بریده یار آشنای من
کزو بریده باد آشنای او ا. چه باشد از بلای جنگ صعبتر
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او زخون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
بهار و ترانهسرایی
دختر بهار از آشنایی پدر با موسیقی میگوید. وی معتقد است که ملک الشعرای بهار گوش موسیقایی داشته است. وی از خاطرات حضور موزییسینها و خوانندگان مطرح آن دوره مثلا #نی_داوود، #درویش_خان، #صبا،
#موسی_خان_معروفی و #زرین_پنجه در تالار خانه یاد میکند.
بهار میگوید: بیشتر خوانندگان آن دوره و دورههای بعد تصنیفهای پدر را اجرا کردهاند و بهار از تعدادی از آنها تقدیر کرده است. با آن که تا کنون مقالات و رسالات بسیار درباره دستاوردهای فرهنگی بهار انتشار یافته از نقش او در عرصه ترانه پردازی کمتر گفته شده است.
او کاری را که عارف آغاز کرده بود، به شکلی منسجمتر و زبانی سالمتر ادامه داد؛ و چه بسا اگر او نبود، عمر ترانههای اعتراضی، با همان تصنیفهای عارف به پایان میرسید. چندین ترانه آشنای گوش ایرانیان سروده بهار است؛ مانند «مرغ سحر»، «ز فروردین»، «از من نگارم خبر ندارد» و ... که بارها خوانندگان بزرگ ایرانی آن را خواندهاند.
@asheghanehaye_fatima
#چهرزاد_بهار، دختر کوچک ملکالشعرا خانه پدری را زنسالار میداند. در خانه ما، مادر رئیس همه چیز بود و پدر بیشتر در اتاق پر از کتاب خود بر روی زمین به دور از تشریفات، کاملا سنتی، مشغول کار و تحقیق بود. پدر در همان اتاق ساده میزبان مهمانان بود، بر خلاف آن چیزی که این روزها در رسانه از زندگی ما نشان دادهاند. ما فرزندان گاهی تنها بر سر سفره ناهار یا شام پدر را ملاقات میکردیم و پدر بقیه وقت خود را مشغول مطالعه و تحقیق بود.
چهرزاد بهترین زمان زندگی خود با ملک الشعرا را بعد از مراجعت ایشان از سفر درمانی سوئیس دانست. دکتر به وی گفته بود که باید دور از آلودگی تهران دور باشد و در مکانی، چون ییلاق زندگی کند، در نتیجه دوستان بهار خانهای در حصارک و سال بعد در نیاوران برای او تهیه میکنند و چهرزاد در این دوره بیشترین خاطرات را از پدر به یاد دارد. وی میگوید من شبها برای پدر روزنامه میخواندم، آن زمان جنک کره بود و پدر تمام وقایع را از طریق روزنامه پیگیری میکرد. در این زمان بود که پدر رئیس افتخاری انجمن صلح ایران شد.
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
زمن بریده یار آشنای من
کزو بریده باد آشنای او ا. چه باشد از بلای جنگ صعبتر
که کس امان نیابد از بلای او
شراب او زخون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او
بهار و ترانهسرایی
دختر بهار از آشنایی پدر با موسیقی میگوید. وی معتقد است که ملک الشعرای بهار گوش موسیقایی داشته است. وی از خاطرات حضور موزییسینها و خوانندگان مطرح آن دوره مثلا #نی_داوود، #درویش_خان، #صبا،
#موسی_خان_معروفی و #زرین_پنجه در تالار خانه یاد میکند.
بهار میگوید: بیشتر خوانندگان آن دوره و دورههای بعد تصنیفهای پدر را اجرا کردهاند و بهار از تعدادی از آنها تقدیر کرده است. با آن که تا کنون مقالات و رسالات بسیار درباره دستاوردهای فرهنگی بهار انتشار یافته از نقش او در عرصه ترانه پردازی کمتر گفته شده است.
او کاری را که عارف آغاز کرده بود، به شکلی منسجمتر و زبانی سالمتر ادامه داد؛ و چه بسا اگر او نبود، عمر ترانههای اعتراضی، با همان تصنیفهای عارف به پایان میرسید. چندین ترانه آشنای گوش ایرانیان سروده بهار است؛ مانند «مرغ سحر»، «ز فروردین»، «از من نگارم خبر ندارد» و ... که بارها خوانندگان بزرگ ایرانی آن را خواندهاند.
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف " مرغ سحر - بند دوم " با صدای #ملوک_ضرابی
#آهنگ و تار : مرتضی #نی_داوود
#شعر : #ملک_الشعرای_بهار
#ویولن : #موسی_نی_داوود
#دستگاه : #ماهور
#ضبط : ۱۳۰۶ شمسی
#کمپانی #پولیفون
عمر حقیقت به سر شد
عهد و وفا پیسپر شد
نالهٔ عاشق ، ناز معشوق
هر دو دروغ و بیاثر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد
دیده تر شد
جور مالک ، ظلم ارباب
زارع از غم گشته بیتاب
ساغر اغنیا پر می ناب
جام ما پر ز خون جگر شد
ای دل تنگ! ناله سر کن
از قوی دستان حذر کن
از مساوات صرفنظر کن
ساقی گلچهره! بده آب آتشین
پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله برآر از قفس ای بلبل حزین!
کز غم تو سینهٔ من پرشرر شد
کز غم تو سینهٔ من پرشرر ، پرشرر شد
@asheghanehaye_fatima
#آهنگ و تار : مرتضی #نی_داوود
#شعر : #ملک_الشعرای_بهار
#ویولن : #موسی_نی_داوود
#دستگاه : #ماهور
#ضبط : ۱۳۰۶ شمسی
#کمپانی #پولیفون
عمر حقیقت به سر شد
عهد و وفا پیسپر شد
نالهٔ عاشق ، ناز معشوق
هر دو دروغ و بیاثر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد
دیده تر شد
جور مالک ، ظلم ارباب
زارع از غم گشته بیتاب
ساغر اغنیا پر می ناب
جام ما پر ز خون جگر شد
ای دل تنگ! ناله سر کن
از قوی دستان حذر کن
از مساوات صرفنظر کن
ساقی گلچهره! بده آب آتشین
پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله برآر از قفس ای بلبل حزین!
کز غم تو سینهٔ من پرشرر شد
کز غم تو سینهٔ من پرشرر ، پرشرر شد
@asheghanehaye_fatima