عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



وقتی در آینه به خودم نگاه میکنم،غبار غم را در چشمان قهوه ای رنگم میبینم.
دلگیرم از تو چرا که همیشه هم را میبینیم اما یکبار نشد از من بپرسی"چه چیزی تو را ناراحت کرده؟"
و من هربار حرف هایم را بلعیدم تا چیزی نگویم و آنقدر به انتظار نشستم تا شاید تو این سوال را از من بپرسی که چیزی درونم مُرد.
الان که این موضوع را فهمیدی،خودت را سرزنش کن چرا که احساسی را در من کشتی‌.



-بیست و ششمین صفحه ی دفتر #خاطرات_مادموازل_ژولی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن چه لذت یک هم‌آغوشی را صدچندان می‌کند، این است که ابتدا روح دو نفر در تسخیر هم باشد و پس از آن جسم‌ها به هم متصل شوند.




#خاطرات_روسپیان_سودازده‌ی_من
#گابریل_گارسیا_مارکز

@asheghanehaye_fatima
آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم،زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.


#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین

@sheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم،زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.


#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین
آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم، زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.


#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین

@asheghanehaye_fatima
Forwarded from Nafir " نَفیر
زيباترين زن زندگیم را امروز ديدم!
با او قرارى در خيابانى داشتم و وقتى كه نشست، وقتى كه انحناهاى طبيعى تنش نيمكت سنگى را مثل رودى آرام لمس كردند، با چشمهاى كنجكاوش نگاهم كرد. بى مضايقه "زن" بود.
پيكرى رنسانسى و فربه داشت و اين ناهمخوانیش با جريان روز، جذابش می‌کرد. كتاب خوانده و دانا، قشنگ حرف میزد و صلحى با جهان داشت. او هيج شبيه عكسهاى روى مجله‌های مد نبود. چيزى بود كه دوست داشت باشد. دوست داشت در قهوه‌اش شكر زياد بريزد و سالادش را با نمك بخورد. زير چانه‌اش چروك هايى ريز داشت و در تمام آن مدت، شكم بعد از زايمان بزرگ شده‌اش را مخفى نكرد. خوب ديده بود و خوب خوانده بود و تبليغات گسترده "چگونه لاغر شويم" و "چگونه چروك زير چشم‌ها را مخفى كنيم"، گولش نزده بودند. او در انتهايى ترين روزهاى سى سالگى، پذيرفته بود كه هزار بار شكست خورده و نمرده: خودم كردم، خودم!
مجموعه زیبایی‌هاى طبيعى انسان.
بعد، راه رفتيم. شاد بود و از خنديدن نمی‌ترسید. بلند می‌خندید و صداى زنانه محكمش می‌پیچید همه جا.
"گرتا گاربو" نبود، "مارلنه ديتريش" نبود، "جين فوندا" نبود، "اليزابت تيلور" و "جين سيبرگ" نبود؛ خودش بود. خودش را پيدا كرده بود و همچنان كه قدم میزد، سنگ هايى را برمیداشت كه مجسمه بسازد.

او، همان زن كميابی ست كه از ياد رفته. او همان زنیست كه قرنهاست كم پيدا شده و جايش را روبوتهاى كم هوش گرفته‌اند. او از جايى در همان رنسانس، ديگر تكثير نشده. اين است كه دور از اجتماع ظاهربينى هاى مفرط، در جنگل هاى خلوت قدم میزند و می‌داند كه كيست و چه می‌خواهد. اوست كه وزن می‌دهد به جهان.
زیبایی شبیه آن چیز مبالغه آمیزی که ما تصور می کنیم نیست...

#رولان_بارت
#خاطرات_سوگواری
#Chaos
@na_fir
@asheghanehaye_fatima

‍ ‍ ...
زن ها هم شهوت ران اند. چرا شان آن ها باید تا حد قیم احساسات، پرستار بچه و ارضا کننده ی روح و جسم و غرور مردها پایین بیاید؟ زن زاده شدن، تراژدی اسفبار من است. از زمانی که فهمیدم به جای اندام های حسی مردانه محکوم به داشتن اندام های زنانه هستم چرخه ی اعمال، افکار و احساساتم شدیدا به زنانگی محدود شد. بله، میل وافرم به گپ زدن با کارگران جاده، سربازها و ملوانان، مشتری مغازه ی مشروب فروشی شدن، سرک کشیدن در محل وقوع حوادث، به حرف مردم گوش کردن و آن ها را به ذهن سپردن، همه و همه به خاطر این واقعیت که دختر هستم از بین رفته، نابود شده، چرا که زن همیشه در معرض تهمت و دردسر است. علاقه ی شدیدم به مردها و شیوه زندگی شان معمولا به غلط میل به اغوا کردن آن ها یا دعوت برای داشتن خلوتی لذت بخش تعبیر می شود. ای خدا! دلم می خواهد با هر کسی که می توانم به هر شکلی که دوست دارم صحبت کنم. دوست دارم روی زمین باز بخوابم، به غرب سفر کنم و شب ها با خیال راحت در خیابان قدم بزنم.




#خاطرات_سیلویا_پلات
ترجمه‌: #مهسا_ملک‌مرزبان



سیلویا پلات یا سیلویا پِلَت (به انگلیسی: Sylvia Plath) (زاده ۲۷ اکتبر ۱۹۳۲ - درگذشته ۱۱ فوریه ۱۹۶۳)، شاعر، رمان‌نویس، نویسندهٔ داستان‌های کوتاه، و مقاله‌نویس آمریکایی است.
آدم: بعد از اینهمه سال فهمیدم اون اوایل در مورد حوا اشتباه میکردم، زندگی کردن بیرون از بهشت، اما با اون، خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت، اما بدون اونه! اولش فکر میکردم خیلی حرف میزنه، اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم. چقدر شیرین بود اون اندوهی که ما رو بهم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا رو بمن نشون داد.


#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین

@asheghanehaye_fatima
احساس، سوخت زندگی بود. وقتی به پیری واقف باشید، جور دیگری عشق می‌ورزید.
از ترس از مرگ و روابط زودگذر حرف نمی‌زنم، نه. از جمع‌آوری گنجی برای روزهای ساکن می‌گویم.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد


@asheghanehaye_fatima
اول هر رابطه‌ای، دوست داریم همه‌چیز را سریع برای هم تعریف کنیم. تصمیم گرفتیم همه‌چیز را زود برای هم رو نکنیم. تعریف بیش از یک ماجرا در روز برای هر دو قدغن بود. لحظه‌های پر هیجان کشف را به آرامی طی می‌کردیم. برعکس اجازه داشتیم از سلیقه‌هایمان بگوییم. از فیلم‌ها، کتاب‌ها و موسیقی‌هایی که دوست داشتیم می‌گفتیم. به نظرم کشف یک نفر با این حالت عالی بود.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima





پس از مرگ حوا ؛
آدم گفت : هرجا که او بود بهشت بود!

#خاطرات_آدم_و_حوا
#مارک_تواین