خسرو آواز ایران درگذشت
🔺استاد #محمدرضا_شجریان پس از تحمل دورهی طولانی بیماری عصر امروز (پنجشنبه) در بیمارستان جم تهران درگذشت
داوود غریب ما!
دیریست در این دردْستان
من واژه بسیار آوردهام به دعا
من دعا بسیار آوردهام به درد،
اما آدمی بینامِ تو... تنهاست
اما عشق بیمزامیر تو... پردهپوش
اما جهان بی نی نوایِ تو....خاموش.
#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
🔺استاد #محمدرضا_شجریان پس از تحمل دورهی طولانی بیماری عصر امروز (پنجشنبه) در بیمارستان جم تهران درگذشت
داوود غریب ما!
دیریست در این دردْستان
من واژه بسیار آوردهام به دعا
من دعا بسیار آوردهام به درد،
اما آدمی بینامِ تو... تنهاست
اما عشق بیمزامیر تو... پردهپوش
اما جهان بی نی نوایِ تو....خاموش.
#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بُرشی تصویری از یک آهنگ ...
آهنگ : آسمانِ عشق
#محمدرضا_شجریان
چنان مَستم چنان مَستم من امشب
که از چنبر برون جَستم من امشب !
چنان چیزی که در خاطر نیابد
چنانستم چنانستم من امشب ... !!!
به دستم داد آن یوسف ترنجی
که هر دو دستِ خود خَستم من امشب !
چنانم کرد آن ابریقِ پُر مِی
که چندین کوزه بشکستم من امشب !
@asheghanehaye_fatima
آهنگ : آسمانِ عشق
#محمدرضا_شجریان
چنان مَستم چنان مَستم من امشب
که از چنبر برون جَستم من امشب !
چنان چیزی که در خاطر نیابد
چنانستم چنانستم من امشب ... !!!
به دستم داد آن یوسف ترنجی
که هر دو دستِ خود خَستم من امشب !
چنانم کرد آن ابریقِ پُر مِی
که چندین کوزه بشکستم من امشب !
@asheghanehaye_fatima
بزرگ بود و از اهالی امروز
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید.
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانهترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد.
و او به شیوهی باران پر از طراوت تکرار بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر میشد.
همیشه کودکی باد را صدا میکرد.
همیشه رشتهی صحبت را
به چفت آب گره میزد.
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشهی بشارت رفت.
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.
سهراب سپهری
شعرِ دوست
#محمدرضا_شجریان
@asheghanehaye_fatima
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید.
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلکهاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دستهاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانهترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد.
و او به شیوهی باران پر از طراوت تکرار بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر میشد.
همیشه کودکی باد را صدا میکرد.
همیشه رشتهی صحبت را
به چفت آب گره میزد.
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشهی بشارت رفت.
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.
سهراب سپهری
شعرِ دوست
#محمدرضا_شجریان
@asheghanehaye_fatima