@asheghanehaye_fatima
■نگریستن در یکدیگر
آری، ما در یکدیگر مینگریستیم
آری، ما یکدیگر را عمیق میشناختیم
آری، ما با یکدیگر بارها همآغوش شدیم
آری، ما با یکدیگر گوش به موسیقی سپردیم
آری، ما با یکدیگر شنا کردیم
آری، ما با یکدیگر غذا پختیم و خوردیم
آری، ما چه بسیار روزها و شبها که با هم خندیدیم
آری، ما خشونت را پسراندیم و آن را شناختیم
آری، ما بیدادِ درون و بیرون را منفور داشتیم
آری، آن روز ما در یکدیگر مینگریستیم
آری، ما تابیدنِ انوار خورشید را دیدیم
آری، کنجِ میز، فاصلهی میانِ ما بود
آری، چشمانِ ما، یکدیگر را دیدند
آری، دهانهای ما، یکدیگر را یافتند
آری، بازوانِ ما برای یکدیگر گشوده شدند
آری، تنهای ما، سر تا پا یکدیگر را نواختند
آری، آغازِ هر یک از ما بود آن روز
آری، جانهای ما به تلاطم درآمد
آری، تپیدن اوج گرفت
آری، ضربان شکننده شد
آری، طلبیدن برانگیختن
آری، رفتن رسیدن
آری، همزمان، هر دو با هم
آری، ما در یکدیگر میگریستیم.
#موریل_روکیسر | Muriel Rukeyser | آمریکا، ۱۹۸۰-۱۹۱۳ |
برگردان: #فریده_حسنزاده
■نگریستن در یکدیگر
آری، ما در یکدیگر مینگریستیم
آری، ما یکدیگر را عمیق میشناختیم
آری، ما با یکدیگر بارها همآغوش شدیم
آری، ما با یکدیگر گوش به موسیقی سپردیم
آری، ما با یکدیگر شنا کردیم
آری، ما با یکدیگر غذا پختیم و خوردیم
آری، ما چه بسیار روزها و شبها که با هم خندیدیم
آری، ما خشونت را پسراندیم و آن را شناختیم
آری، ما بیدادِ درون و بیرون را منفور داشتیم
آری، آن روز ما در یکدیگر مینگریستیم
آری، ما تابیدنِ انوار خورشید را دیدیم
آری، کنجِ میز، فاصلهی میانِ ما بود
آری، چشمانِ ما، یکدیگر را دیدند
آری، دهانهای ما، یکدیگر را یافتند
آری، بازوانِ ما برای یکدیگر گشوده شدند
آری، تنهای ما، سر تا پا یکدیگر را نواختند
آری، آغازِ هر یک از ما بود آن روز
آری، جانهای ما به تلاطم درآمد
آری، تپیدن اوج گرفت
آری، ضربان شکننده شد
آری، طلبیدن برانگیختن
آری، رفتن رسیدن
آری، همزمان، هر دو با هم
آری، ما در یکدیگر میگریستیم.
#موریل_روکیسر | Muriel Rukeyser | آمریکا، ۱۹۸۰-۱۹۱۳ |
برگردان: #فریده_حسنزاده