@asheghanehaye_fatima
آسمان زن می بارد...
دگمههای پیرهنام را به تمامی باز میکنم
و میگذارم بر فلاتهایم فرو بلغزند
و در آبهای من تن بشویند
و در بیشههای من به رقص درآیند
و در انتهای شب چون پرندگان
بر درختانام به خواب روند...
..
#نزار_قبانی
برگردان: #موسا_اسوار
آسمان زن می بارد...
دگمههای پیرهنام را به تمامی باز میکنم
و میگذارم بر فلاتهایم فرو بلغزند
و در آبهای من تن بشویند
و در بیشههای من به رقص درآیند
و در انتهای شب چون پرندگان
بر درختانام به خواب روند...
..
#نزار_قبانی
برگردان: #موسا_اسوار
〇🍂
على عينيكِ يَضبِطُ العالمُ ساعاتِه...
جهانْ ساعات خود را
با چشمانِ تو تنظیم میکند...
✍ #نزار_قبانی
🔘برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
على عينيكِ يَضبِطُ العالمُ ساعاتِه...
جهانْ ساعات خود را
با چشمانِ تو تنظیم میکند...
✍ #نزار_قبانی
🔘برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
على عينيكِ يَضبِطُ العالمُ ساعاتِه...
جهانْ ساعات خود را
با چشمانِ تو تنظیم میکند...
✍ #نزار_قبانی
🔘برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
جهانْ ساعات خود را
با چشمانِ تو تنظیم میکند...
✍ #نزار_قبانی
🔘برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
روزی که بهخاطر گذاشتن نامهای بر درگاه خیمهات
و گلی در کنارش
از قبیله طردم کردند،
دورانهای انحطاط آغاز شدند
دورانهای انحطاط جهل نسبت به مفاهیم مبادی دستور زبان نیست؛
جهل نسبت به مبادی آداب زنان است
و خطزدن اسم زنان از خاطرهی وطن
این چه وطنی است که با محبوبههایش مثل گزمهها رفتار میکند
و گل را نشانهی طغیان
و شعر را شبنامهای سری علیه نظام میداند..
این چه وطنی است که ماده درسی عشق را از برنامههای درسی خود پاک کرده
و هنر شعر را ملغی ساخته است
و چشمهای زنان را...
☆☆☆☆☆
م طردوني من القبيله
لأني تركت قصيدةً على باب خيمتك
وتركت لك معها ورده
بدأت عصور الانحطاط
إن عصور الإنحطاط ليست الجهل بمبادئ النحو و الصرف؛
ولكنها الجهل بمبادئ الأنوثه
وشطب أسماء جميع النساء من ذاكرة الوطن..
آه يا حبيبتي!
ما هو هذا الوطن الذي يتعامل مع الحب كشرطي سير؟
فيعتبر الوردة مؤامرةً على النظام
ويعتبر القصيدة منشوراً سرياً ضده..
ما هو هذا الوطن؟
الذي ألغى مادة الحب من مناهجه المدرسية
وألغى فن الشعر
وعيون النساء...
○●شاعر: #نزار_قبانی | ○●برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
و گلی در کنارش
از قبیله طردم کردند،
دورانهای انحطاط آغاز شدند
دورانهای انحطاط جهل نسبت به مفاهیم مبادی دستور زبان نیست؛
جهل نسبت به مبادی آداب زنان است
و خطزدن اسم زنان از خاطرهی وطن
این چه وطنی است که با محبوبههایش مثل گزمهها رفتار میکند
و گل را نشانهی طغیان
و شعر را شبنامهای سری علیه نظام میداند..
این چه وطنی است که ماده درسی عشق را از برنامههای درسی خود پاک کرده
و هنر شعر را ملغی ساخته است
و چشمهای زنان را...
☆☆☆☆☆
م طردوني من القبيله
لأني تركت قصيدةً على باب خيمتك
وتركت لك معها ورده
بدأت عصور الانحطاط
إن عصور الإنحطاط ليست الجهل بمبادئ النحو و الصرف؛
ولكنها الجهل بمبادئ الأنوثه
وشطب أسماء جميع النساء من ذاكرة الوطن..
آه يا حبيبتي!
ما هو هذا الوطن الذي يتعامل مع الحب كشرطي سير؟
فيعتبر الوردة مؤامرةً على النظام
ويعتبر القصيدة منشوراً سرياً ضده..
ما هو هذا الوطن؟
الذي ألغى مادة الحب من مناهجه المدرسية
وألغى فن الشعر
وعيون النساء...
○●شاعر: #نزار_قبانی | ○●برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
میخواهم تو را دوست بدارم
تا اطمینان یابم که بیشههای نخل در چشمان تو
همچنان درسلامتاند
و لانههای گنجشکان میان نارهای سینهات
همچنان در سلامتاند
و ماهیان شعر که در خونم شناورند
همچنان در سلامتاند.
میخواهم تو را دوست بدارم
تا از خشک بودنام رها شوم
و از شوری خود و آهکی بودن انگشتهایم
و جویبارهایم را باز بیابام
و خوشههایم را و پروانههای رنگرنگام را
و از توانم بر آواز خواندن مطمئن شوم
و از توانم بر گریه کردن...
○●شاعر: #نزار_قبانی
○●برگردان: #موسا_اسوار | √●بخشی از یک شعر
@asheghanehaye_fatima
تا اطمینان یابم که بیشههای نخل در چشمان تو
همچنان درسلامتاند
و لانههای گنجشکان میان نارهای سینهات
همچنان در سلامتاند
و ماهیان شعر که در خونم شناورند
همچنان در سلامتاند.
میخواهم تو را دوست بدارم
تا از خشک بودنام رها شوم
و از شوری خود و آهکی بودن انگشتهایم
و جویبارهایم را باز بیابام
و خوشههایم را و پروانههای رنگرنگام را
و از توانم بر آواز خواندن مطمئن شوم
و از توانم بر گریه کردن...
○●شاعر: #نزار_قبانی
○●برگردان: #موسا_اسوار | √●بخشی از یک شعر
@asheghanehaye_fatima
گذرنامهى خود را به دریا پرت میکنم
و تو را میهنِ خود مینامام...
☆☆☆☆☆
أَرمي جَوازَ سَفَري في البَحر...
و أُسَمِّكِ وَطَني...
○●شاعر: #نزار_قبانی | ○●برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
و تو را میهنِ خود مینامام...
☆☆☆☆☆
أَرمي جَوازَ سَفَري في البَحر...
و أُسَمِّكِ وَطَني...
○●شاعر: #نزار_قبانی | ○●برگردان: #موسا_اسوار
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
میخواهم تو را دوست بدارم بانوی من
تا سلامتام را بازیابم
و سلامت کلماتام را
و از کمربند آلودهگی که بر دلم پیچیده است بهدرآیام
که زمین بیتو دروغیست بزرگ
و سیبیست گندیده.
میخواهم تو را دوست بدارم
تا به کیش یاسمن برآیام
و آینه، بنفشه را بجاآرم
و از تمدن شعر به دفاع برخیزم
و از کبودی دریا و سبز شدن بیشهها.
میخواهم تو را دوست بدارم
تا اطمینان یابم که بیشههای نخل در چشمان تو همچنان درسلامتاند
و لانههای گنجشکان میان نارهای سینهات همچنان در سلامتاند
و ماهیان شعر که در خونام شناورند همچنان در سلامتاند.
■●شاعر: #نزار_قبانی | √●بخشی از یکشعر
■●برگردان: #موسا_اسوار
میخواهم تو را دوست بدارم بانوی من
تا سلامتام را بازیابم
و سلامت کلماتام را
و از کمربند آلودهگی که بر دلم پیچیده است بهدرآیام
که زمین بیتو دروغیست بزرگ
و سیبیست گندیده.
میخواهم تو را دوست بدارم
تا به کیش یاسمن برآیام
و آینه، بنفشه را بجاآرم
و از تمدن شعر به دفاع برخیزم
و از کبودی دریا و سبز شدن بیشهها.
میخواهم تو را دوست بدارم
تا اطمینان یابم که بیشههای نخل در چشمان تو همچنان درسلامتاند
و لانههای گنجشکان میان نارهای سینهات همچنان در سلامتاند
و ماهیان شعر که در خونام شناورند همچنان در سلامتاند.
■●شاعر: #نزار_قبانی | √●بخشی از یکشعر
■●برگردان: #موسا_اسوار