عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
تعریف مینیمال بطور خلاصه میشه "سادگی و ساده گرایی"
یه مینیمال هایی تو زندگی هست که خیلی قشنگن!
مثل یه بوسه که تُو رو آروم از خواب بیدار کنه،
مثل لبخندش اول صبحی، ساکت اما پر از حرف
یا دید زدن یواشکی ساق پاهاش، که از زیر دامن پیداست
مثل کلمه ی "تو"
جمله ی "دوستت دارم"
مثل همین گلِ تو عکس

#حميد_جديدی
#صبح_بخیر

@asheghanehaye_fatima
+ وقتی صدام میکنی وُ اسممو میکِشی، قلبم دنبالت می دَوه..

#حميد_جديدی
#مونولوگ

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


منکه دلم عشق نمی‌خواست. مزه ی تلخ آنرا یکبار چشیده بودم. حتی اینکه کسی بخواهد دوستم بدارد خیلی برایم‌ اهمیت نداشت. من به دنبال رنجی بودم که گذشته ی اندوهناکم را فراموش کنم. رنجی کارساز، که تنها بتوانم به آن فکر کنم. برای همین شروع کردن به دوست داشتن آدم ها. این کار به آنها جسارتی عظیم می‌بخشد که رنجی عظیم خلق کنند.

#حميد_جديدی
#یادداشت
@asheghanehaye_fatima



+ ما زن ها، وقتی ناموس مَردی میشیم، چه شکلی میشیم؟

- شکل تمام چیزایی که دوستش داریم.

#حميد_جديدی
#دیالوگ_های_خیالی_من
+ بوسه‌ی پشت گردن ابدیه. هیچ وقت فراموش نمیشه!

- پس یادم باشه این دفعه دوبار ببوسم. واسه محکم کاری. عین امضایی که دوبار پشت چک میزن.

#حميد_جديدی
#دیالوگ


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


وقتی باد‌ بذرت را به دامانم آورد لبریز از شادمانی شدم! باران که بارید، این ریشه های تو بود که با رگ هام‌ یکی می شد. صخره ی کناری را لغزاندم تا سهم نورِ تو، در امان باشد. گل که دادی روی برگرداندی!

میدانم عزیزم که دوستم نداری و دائم با خودت می گویی:
"کاش جای این کوهِ تنها، کنار نهری زیبا روییده بودم"
(رودی که سرچشمه اش سمت دیگر من است.)

چه شب ها که تا صبح بخاطرت گریستم؛ ندیدی؛نفهمیدی!


#حميد_جديدی
#یادداشت
@asheghanehaye_fatima

+ دردت چطوره؟

- زده به سَرَم. اما نکه تو همش توو فکرمی، کاری ازش بر نمیاد. زورِ تو بیشتره.

#حميد_جديدی
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima


من فکر می کنم "اندوه"
گیاه سبز کوچکی ست
که حدِ فاصلِ دو سنگ...
ریشه هایش را می فشارد!

گُلِ زیبایی ست
خشک و بی نبض،
و برگی که از لابه لای کتاب
بی رمق،
به "روشنی" چنگ می اندازد

او بال میزند
چون پروانه ای که میخواست اسارت را
از تارهای تنیده بر پیکرش بزداید

****
آه...قلب من
قلب معصوم و تپنده‌ی من
اگر صفوف دنده های لجوج
در سینه‌ام جای نداشتند...
نامت را شادی می گذاشتم!

#حميد_جديدی
برشی از کار بلندتر
Forwarded from پیوند نگار
‍ چه دست‌هایی داری
شبیه بوسه...

📝 #رضا_براهنی
📷 #حميد_جديدی



 صدای کف زدنت کبک‌های کیهانی را برای من که زمینی هستم بیدار می‌کند

منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟

ولی شکفته بادا لبان من که نیمه‌ماهِ نیم‌رخانِ تو را شبانه می‌بوسند
فدای تو دو چشم من که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند

‌ببینمت تو کجایی که چهره‌ات باغی است که از هزار پنجرۀ نور می‌وزد هر صبح

و شانه‌های تو آنجا چه ابرهای سپیدی که بر بلندی آنها چه تاج چهره چه خورشیدی!

منی که دست ندارم چگونه کف بزنم

منی که دست ندارم چگونه کف بزنم

به من بگو که کجا می‌روی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل می‌شوند وَ ما به گریه روی می‌آریم
و،گریه به رو، کجا؟                                          
و سایه پشت سرت چیست در شب این که شعر من است که از پشت پای تو می‌آید

چه دستهایی داری         شبیه بوسه!

و خاک از تو که لبریز می‌شود ببین چه جلگه‌ای آنجا که شانه می‌خورد از بوسه‌ها و نسیم

کدام دست نیی چون تو را زده قط
منظری چنین و خوش خط و خالی

شبیه بوسه چه انگشتهای سبزی داری!

نرو

به من بگو که کجا می‌روی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل می‌شوند وَ ما به گریه روی می‌آریم
 و،گریه به رو،کجا؟ 

بمان!

منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟

#رضا_براهنی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



صدایم زد؛ برگشتم. بعد بدون مقدمه گفت:
"منو بخواه..."
این اولین باری بود که جمله‌ای دستوری، هیچ ترسی نداشت و بلعکس، برایم گوارا بود.
می توانستم برای این درخواستش بمیرم.

#حميد_جديدی
#روز_نوشت
#دریاچه_افوس

یکی از مناطق جذاب و دیدنی و خوش آب و هوا در این وقت سال و تعطیلات آخر هفته، گشتن منطقه ی خوانسار و فریدونشهر در استان اصفهان است.

📸 #حميد_جديدی
چقد دلم خواست اینجارو
پیشنهاد میدم شما برای دیدنش سفر کنید😍

@asheghanehaye_fatima