@asheghanehaye_faima
۱۸ فرودین
گاه تنها شبیه یک نمکدانی
یک ظرف، که پنهانش کرده اند پشت ظرف های دیگر
یک چیز از جفتی که حالا تنها مانده
از جفتی که گم شده است یا شکسته!
و بخاطر همین بلا_استفاده مانده ای در تاریکی
گاهی دلت می خواهد مُرده باشی
از همان جفت، آنکه گم شده است، آنکه شکسته شده
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
۱۸ فرودین
گاه تنها شبیه یک نمکدانی
یک ظرف، که پنهانش کرده اند پشت ظرف های دیگر
یک چیز از جفتی که حالا تنها مانده
از جفتی که گم شده است یا شکسته!
و بخاطر همین بلا_استفاده مانده ای در تاریکی
گاهی دلت می خواهد مُرده باشی
از همان جفت، آنکه گم شده است، آنکه شکسته شده
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
@asheghanehaye_fatima
حدود ساعت ۱۰ صبح
پرنده ای بر درخت انجیر می خواند
لبخند میزنم
و بسان کودکی بازیگوش،
صورتم را به پنجره می چسبانم!
پرنده؛ انجیرها، باران
معجزهای ست در حیاطِ خیس،
و "فراموشیات"
که دوباره شکستش دادم!
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
حدود ساعت ۱۰ صبح
پرنده ای بر درخت انجیر می خواند
لبخند میزنم
و بسان کودکی بازیگوش،
صورتم را به پنجره می چسبانم!
پرنده؛ انجیرها، باران
معجزهای ست در حیاطِ خیس،
و "فراموشیات"
که دوباره شکستش دادم!
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
@asheghanehaye_fatima
۱۹ فروردین
من آدم این حرف ها نبوده ام
و بر خلاف سایر مردها،
مغزم بیشتر از چشمانم تکامل یافته بود.
یعنی وقتی مردی به زنی می گفت چه لبان جذابی داری، خنده ام می گرفت!
یا اگر از موهای زنی تعریف می کردند،
از گونه ها،
از ظاهرش...
مثل دیوانه ها تماشایشان می کردم و بعد افسوس که یعنی چه!
تا اینکه چشمهای تو، بینایی ام را کامل کرد!
انگار کوری بوده ام که پیوند قرنیه های سیاه تو،
یکباره زیبایی جهان را نشانم داد.
شب ها ولی اتاق را کمی تاریک کن
و به دست هام اجازه بده
جای بینایی ام
تن ات را مورس به مورس دوره کنند.
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
#چشم_های_تو
۱۹ فروردین
من آدم این حرف ها نبوده ام
و بر خلاف سایر مردها،
مغزم بیشتر از چشمانم تکامل یافته بود.
یعنی وقتی مردی به زنی می گفت چه لبان جذابی داری، خنده ام می گرفت!
یا اگر از موهای زنی تعریف می کردند،
از گونه ها،
از ظاهرش...
مثل دیوانه ها تماشایشان می کردم و بعد افسوس که یعنی چه!
تا اینکه چشمهای تو، بینایی ام را کامل کرد!
انگار کوری بوده ام که پیوند قرنیه های سیاه تو،
یکباره زیبایی جهان را نشانم داد.
شب ها ولی اتاق را کمی تاریک کن
و به دست هام اجازه بده
جای بینایی ام
تن ات را مورس به مورس دوره کنند.
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
#چشم_های_تو
@asheghanehaye_fatima
بنفشهای مغموم ولی عجول
خودش را به پشت پنجره ی اتاق رساند،
با برگ هایش به شیشه کوبید
(انگار که بخواهد بگوید کسی رفته است...!)
بنفشه ای که بر خلاف نامش، زرد و رنگ پریده بود!
پریده...
پرید...
پریدم از خواب
ابتدا خندیدم از اینکه یک صبح دیگر...
بعد گریستم از اینکه یک صبح بی تو...
خندیدم، گریستم، خندیدم، گریستم
و در نهایت من فقط می خندیدم.
بنفشه می گریست
و "دیوانگی" داشت جای "عزیزم" را به آرامی روی تخت می گرفت.
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
بنفشهای مغموم ولی عجول
خودش را به پشت پنجره ی اتاق رساند،
با برگ هایش به شیشه کوبید
(انگار که بخواهد بگوید کسی رفته است...!)
بنفشه ای که بر خلاف نامش، زرد و رنگ پریده بود!
پریده...
پرید...
پریدم از خواب
ابتدا خندیدم از اینکه یک صبح دیگر...
بعد گریستم از اینکه یک صبح بی تو...
خندیدم، گریستم، خندیدم، گریستم
و در نهایت من فقط می خندیدم.
بنفشه می گریست
و "دیوانگی" داشت جای "عزیزم" را به آرامی روی تخت می گرفت.
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
@asheghanehaye_fatima
.
۲۱ فروردین
چرا خون بیشتری روی لب ها داریم
که اینطور سرخ و گرم...؟
چرا هر چه بیشتر حرف میزنیم
باز غمگینیم؟!
شاید رنجی که ناخواسته به هم می بخشیم
بخاطر واژه هایی ست که از میان همان لب ها بیرون می ریزد!
اگر بگویم "دوستت دارم" و بگویی من هم...!
فکر می کنی کداممان خون بیشتری را به گردن دیگری ریخته است؟
کداممان زودتر می میرد؟!
برای همین است که ساکتم
برای همین است که وقتی حرف میزنی
دوست دارم ببینمت و بمیرمت...
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
.
۲۱ فروردین
چرا خون بیشتری روی لب ها داریم
که اینطور سرخ و گرم...؟
چرا هر چه بیشتر حرف میزنیم
باز غمگینیم؟!
شاید رنجی که ناخواسته به هم می بخشیم
بخاطر واژه هایی ست که از میان همان لب ها بیرون می ریزد!
اگر بگویم "دوستت دارم" و بگویی من هم...!
فکر می کنی کداممان خون بیشتری را به گردن دیگری ریخته است؟
کداممان زودتر می میرد؟!
برای همین است که ساکتم
برای همین است که وقتی حرف میزنی
دوست دارم ببینمت و بمیرمت...
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
@asheghanehaye_fatima
۲۲ فروردین
چه سود از این همه شعر
که مرا می برند به سودایی سراب گونه
که هاله ای
و در میان سطر ها
دامنت را بالا گرفته ای
به گونه ای که حتی ناخواسته
پا بروی کلماتم نگذاری
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
۲۲ فروردین
چه سود از این همه شعر
که مرا می برند به سودایی سراب گونه
که هاله ای
و در میان سطر ها
دامنت را بالا گرفته ای
به گونه ای که حتی ناخواسته
پا بروی کلماتم نگذاری
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
@asheghanehaye_fatima
چه سود از این همه شعر
که مرا می برند به سودایی سراب گونه
که هاله ای
و در میان سطر ها
دامنت را بالا گرفته ای
به گونه ای که حتی ناخواسته
پا بروی کلماتم نگذاری
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو
چه سود از این همه شعر
که مرا می برند به سودایی سراب گونه
که هاله ای
و در میان سطر ها
دامنت را بالا گرفته ای
به گونه ای که حتی ناخواسته
پا بروی کلماتم نگذاری
#حمید_جدیدی
#حرفهایم_با_تو