كه جهان را به تقسيم نشستيم؛
فرداي پولاد از آن تو
دل لطيف سپيدهمان برای من
سبزهی سارون خيالي امشب از آن تو
حشيش نمناک شامگاهان برای من.
عطر پایکوبی از آن تو
خون درختان برای من.
سراسيمه خرگوش گندمزاران از آن تو
گنجشكک زير تل برای من.
نه! دوست من نه!
ميهن از آن تو، شرف از آن تو، نوش از آن تو...
من نيز براي خودم.
سبزه از آن تو، گندمزاران از آن تو، انگور از آن تو، چراغ از آن تو...
من نيز برای خودم.
تفنگ از آن تو، جنگ از آن تو، آفتاب از آن تو، ابر از آن تو...
من نيز برای خودم.
گل از آن تو، دشنه از آن تو، كبوتر از آن تو، خدا از آن تو...
من نيز برای خودم.
■○شاعر: #بختیار_علی | کردستان-عراق |
■○برگردان: #عباس_محمودی
📕●از کتاب: «نردبانی در غبار» | ●نشر: #افراز
@asheghanehaye_fatima
فرداي پولاد از آن تو
دل لطيف سپيدهمان برای من
سبزهی سارون خيالي امشب از آن تو
حشيش نمناک شامگاهان برای من.
عطر پایکوبی از آن تو
خون درختان برای من.
سراسيمه خرگوش گندمزاران از آن تو
گنجشكک زير تل برای من.
نه! دوست من نه!
ميهن از آن تو، شرف از آن تو، نوش از آن تو...
من نيز براي خودم.
سبزه از آن تو، گندمزاران از آن تو، انگور از آن تو، چراغ از آن تو...
من نيز برای خودم.
تفنگ از آن تو، جنگ از آن تو، آفتاب از آن تو، ابر از آن تو...
من نيز برای خودم.
گل از آن تو، دشنه از آن تو، كبوتر از آن تو، خدا از آن تو...
من نيز برای خودم.
■○شاعر: #بختیار_علی | کردستان-عراق |
■○برگردان: #عباس_محمودی
📕●از کتاب: «نردبانی در غبار» | ●نشر: #افراز
@asheghanehaye_fatima