عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



صادقانه بگو؛
توی رویاهایت،
آنجایی که هیچ رودربایستی با هیچ کسی نداری،
آنجا که دیگر غرورت یکه تازی نمیکند،
آنجا که مجبور نیستی تظاهر کنی به هیچ چیز،
آنجا هم مرا دوست نداری؟!



#فاطمه_جوادی
@asheghanehaye_fatima



مثلِ چای با عطرِ هل وسطِ سرمای زمستان،
مثلِ آرامشِ آغوشش در اوجِ تشویش،
مثلِ عطرِ یک آشنا در غریب ترین نقطه جهان،
مثلِ خنکایِ نفس هایش رویِ پیشانی داغِ تبدارت،
مثلِ پنج دقیقه خوابِ صبح،
میچسبد به جان
یکی که اسمش بی هیچ قید و شرطی
رفیق است
در این قطحی واژه ی دوست...


#فاطمه_جوادی
@asheghanejaye_fatima



فرض کن؛
از روز خورشیدش را بگیرند و
از ماه آسمان را
از خواب هرچه رویا را و
فرض کن
از عشق معشوقش را بگیرند و
از پرنده پرواز را
چه میماند؟؟
من بدون تو همانم
همان هیچ

#فاطمه_جوادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"عشق" همین است
تنت می‌رود...
و دلَت جایی میانِ
دست‌هایِ کسی
تا ابد جا می‌مانَد.

#فاطمه_جوادی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



ما زود رسیدیم به تهش.

یعنی اون خواست که زود برسیم وگرنه من هنوز کلی جای نرفته باهاش داشتم،
کلی آهنگ که براش نفرستاده بودم،
گوشیم پر بود از شعرایی که گفته بودم براش و وقت نشده بود بفرستم
و بگم ببین اینا فقط بازی با کلمه نیستا اینا حرفای دلمه...
دوربینم هنوز پر نشده بود از عکسایی که موقع حواس پرتی ازش گرفته باشم،
قلبم پر بود از حسایِ خوبی که باید باهاش تجربه میکردم،
و رو زبونم مونده بود هزار تا دوستت دارمی که باید بهش میگفتم...
ما زود رسیدیم تهش.
هنوز نخورده بودیم قهوه تو کافه ای که من دوست داشتم،
هنوز اونجور که دلم میخواست بغلش نکرده بودم،
هنوز لبام نخورده بود به صورتش،
هنوز اونقدر که بس باشه برای بقیه عمرم عطر تنشو نفس نکشیده بودم،
هنوز دستام نرقصیده بود لای اون موهاش، هنوز باهم نخونده بودیم رومئو ژولیتو،
وقت نشده بود بهم بگه چشمات اذیتت نمیکنه و من که قند توی دلم آب شده از جمله بعدیش،
ابرو بندازم بالا و اون آروم زیر گوشم بگه ولی پدر منو درآورده...
ما زود رسیدیم به تهش.
من تازه اولاش بودم،
اولای عاشقی،اولای حالِ خوب و حسِ ناب. اولایِ زندگی کردن باهاش،
واقعا زنده بودن و زندگی کردن باهاش. ولی اون زود رسید به تهش،
به ته خواستن من،
به ته حال خوب با من،
به ته حسای ناب کنار من...
آخ که من همیشه متنفرم از تهِ همه چی...
از ته شیرین و فرهاد که اونجوری تموم شد بگیر تا ته خیارای بچگی که تلخ بود و ته خواستنش...




#فاطمه_جوادی
دوست داشتنم توی کلمه ها نمیگنجید...
به جایِ گفتنش...
#بوسیدمت...💋

#فاطمه_جوادی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



و مرا در آغوش گرفت،
و یادم رفت؛
شب چقدر دلگیر است،
قسط هایِ خانه عقب افتاده و
یک ماه است دوستت دارم به من نگفته...
من را در آغوش گرفت و من هرچیزی جز آغوشش را از یاد بردم...




#فاطمه_جوادی
@asheghanehaye_fatima



از یه جایی به بعد دیگه میگذره دوره ای که دلت یکی رو میخواسته که
دائم دوستت دارم بگه و همه حواسش بهت باشه و از دیدن یه تار موت رگِ غیرتش بزنه بیرون و نقطه ضعفش همه اطرافیانِ جنس مخالفت باشه...
از یه دوره ای به بعد خسته میشی از ناز کردنای بعد بحث و دعوا،
از حساسیتای زیاد و موقع بیرون بودن هی زنگ زدناش...
از یه جایی به بعد دیگه به نظرت قد بلند جذاب نیست،
یا یکی که خوب بلده حرف بزنه به نظرت دلبر تر نمیاد
و رنگ چشماش دیگه چندان مهم نیست...
از یه جایی دیگه مهم نیست که عطرش تلخه یا گرم
یا مهم نیست بلد باشه یه جور بغلت کنه که دردات یادت بره...
از یه جایی به بعد دلت اونی رو میخواد که باهاش آرومی،که تو تو حاشیه امنِ زندگیشی،
که تشویش نداری کنارش،
که دوستت دارم نمیگه ولی میخونی عشقشو از چشماش...
از یه جایی به بعد میفهمی غیرت یعنی نذاره خم به ابروت بیاد،
میفهمی ناز کردن بعد دعوا شیرین نیست تلخِ مزش مثلِ همون دعوا اِ...
از یه جایی به بعد میفهمی زنگ زدن دلیلِ توجه نیست و زنگ نزدنم مثالِ بی توجهیش بهت،
میفهمی جذابیت به نگاهشه به احساس غروری که موقع بودن کنارش داری...
از یه جایی به بعد یه شاخه گلم کفایت میکنه برای قرص شدن ته دلت و خندیدن چشمات...
از یه جایی به بعد میفهمی بهترین عطرِ دنیا عطر تنشه که مخلوط میشه با حس امنیتِ بودنش...
از یه جایی به بعد
دلت یکی رو میخواد که بودنش درمونه،مرهمه رو زخمات،
نه که درد رو درد باشه و نمک رو زخم...
از یه جایی به بعد عوضِ سرگرمی و بودنِ همینجوری آدما
دلت یکی رو میخواد که دلگرمی باشه و بودنش باعث بشه نبودِ هیچکس نیاد به چشم...



#فاطمه_جوادی
@asheghanehaye_fatima



میگویم شب بخیر
بخوان:
یک روز دیگر هم سر شد با دوست داشتنت،
بخوان آرزوی امشبم هم تو بودی،
بخوان این شبها برای بخیر شدن به یکی مثلِ تو نیاز دارد...
من میگویم شب بخیر،
تو بگو من هم دوستت دارم ...




#فاطمه_جوادی
@asheghanehaye_fatima


از دست دادن یه جاهایی واجبه؛
اون وقتی که دلت اونقدر از بودنش قرصه که دیگه حضورشو قدر نمیدونی ،
اون وقتی که انقدر تو دقیقه هات و ثانیه هات بوده
که بود و نبود همه به چشمت میاد و بود و نبودش نه،
اون وقتی که دیگه مثل قبل حسش نمیکنی تو قلبت،
اون وقتی که دیگه دل دل نمیکنی برای دیدنش...
یه وقتا باید از دستش بدی؛
که نبودنش یادت بیاره نباشه خوشیم نیست،
که نبودنش یادت بیاره بقیه نباشن اتفاقی نمیوفته
اون ولی اگه نباشه زندگی از جریان میوفته.
از دست دادن لازمه یه وقتایی
که بفهمی
کسی که مونده پایِ همه چیزت
محتاجت نیست
این تویی که محتاجِ بودنشی...

#فاطمه_جوادی
@asheghanehaye_fatima


🔻
ما آدمها استاد حرف زدنیم؛ دوستش نداشته باش، دلتنگش نباش، اینقدر در برابرش ضعیف نباش، به عکسش آنجور نگاه نکن، جای خالیش را پر کن...
به عمل کردنِ خودمان که میرسد؛ با دلتنگی و بغض به عکسش زل میزنیم و تند تند زیر لب حروفی شبیه حروف دوستت دارم میچینیم کنارِ هم...
از جای خالی ای که پر نشده و نمیشود با یک عکس سه در چهار که زل زده توی چشم هایمان حرف میزنیم و قول میدهیم اینبار حرف حرفِ همان آدمِ توی عکس باشد، به شرطی که راه رفته را برگردد
به شرطی که یک روز دیگر طعم دنیایِ بی عطر تنش و هرمِ نفس هایش را به ما نچشاند...
ما آدمها اصولا خوب حرف میزنیم،
ولی پایِ عملمان بدجور میلنگد .



#فاطمه_جوادی
من خیلی کارها کردم
برای فراموش کردنت...

از شب بیداری هایم بگیر
تا گریه زیر دوش
و قدم های بی پایانِ شبانه...
از پاک کردن تک تک عکس های دونفره
تا رد نشدن دوباره
از آن خیابان معروفمان...

از به دست خاطرات سپردنِ
آهنگ عشقمان
تا...
دیگر نمردن برای آن چشم ها...

ولی نشد که نشد...

بی انصافی بود
با یک نگاه
همه چیز را فراموش کنی...

میفهمی؟؟
بی انصافی بود...



#فاطمه_جوادی


@asheghanehaye_fatima