عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



دلبستگی ریشه در همه‌ی وجودِ معشوق دارد.
تُنِ صدایش که بیشتر وقت‌ها به آن عادت کرده‌ای و کافی‌ست مغزت سکوت کند تا اوج و فرودهایش را لمس کنی.
حرکتِ ظریف انگشتانش به هنگامِ گوش دادن به موسیقیِ دلخواهش...
نگاهش که تو را در جهان زیباتر می‌کند.
تحملِ شانه‌هایش...
آخرین تصویر از آن فاجعه...
اولین تصویر از نخستین دیدار...
شکلِ مهربانِــــ آرزو کردن به وقتِ سرخوشی...
ریشه‌ی دلبستگی که به جهان می‌رسد،
شورِ باز پیش رفتن و نیفتادن درپاهایت بیدار می‌شود.
دلبستگی را بدنام کرده‌اند
وگرنه دوست داشتن و داشته شدن به حتم فاصله‌ها را پُر نکند،
انسان‌ها را به هم نزدیک می‌کند.


#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima



غریبه‌ای نگاهم می‌کند
غریبه‌ای هم‌کلامم می‌شود
به غریبه‌ای لبخند می‌زنم
با غریبه‌ای حرف می‌زنم
غریبه‌ای به من گوش می‌سپارد
و بر غم‌های ساده او
می‌گریم
در این تنهایی که
غریبه‌ها را گرد هم می‌آورد




#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima



چشم به راهم
چشم به راهِ چه چیزی؟
مردی
که گل برایم می‌آورد
و حرف‌های شیرین...
مردی که من را می‌بیند و می‌فهمد
با من حرف می‌زند و به من گوش می‌دهد
مردی که برایم گریه می‌کند
و من دلم برایش می‌سوزد و
دوستش دارم.




#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima



باید با من حرف می‌زدی
من محتاجِ یک جمله بودم
جمله‌ای از تو
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند.

باید با من حرف می‌زدی
تا چیزی می‌نوشتم
کلیدِ ادامه‌ی زندگی، در حنجره‌ی تو بود
در صدای تو
تویی که در من، من را گُم کرده بودی.

#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima



مانندِ ولگردی
که تا توانسته خود را پُر کرده
از ترسِ یک روز بی‌غذا ماندن

خیره می‌شوم به تو
که بر دامنم
سر گذاشته‌ای

#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima


.


به دستهایت دقت کرده ام
آن دو درخت پر سایه
که بر هر شاخه شان
بند بند زندگی روییده ..
من در معصومیت دستهایت،
که از آب و خاک پاکترند
آنگونه آرامم که ماهی در مرکزیت اقیانوس
که پرنده در اوج پرواز
که آدمیزاد در رحم مادر.



#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima




گاهی باخودم فکر می‌کنم اگر انسان خواب نمی‌دید خیلی زودتر از اینها از تنهایی می‌مُرد. همین که با فلانی در خواب هم‌کلام می‌شوی، همین که می‌‌روی بر گوشه‌ای از اقیانوس قدم می‌زنی. گاه بال می‌زنی، گاه عشق می‌ورزی. همین که گاهی در خواب احساس می‌کنی زنده‌ای و می‌توانی لذت ببری

• | #آغوشی_برای_یک_سفر_طولانی | •
• | #سید_محمد_مرکبیان | •
از دست‌های تو
کارهای خارق‌‌العاده‌ای برمی‌‌آید
رو به رفتن بایست
اجازه بده بگویم
تا چه اندازه از بدو دوست داشتنت
پیراهن فصل‌ها
زیباتر شده


کنار لبانت‌، کناره می‌گیرم
و تمام حرف‌های دلم را
از دهانت می‌شنوم
در فاصله‌ی پیشانی تو
تا سایه‌ات
جنگل سبزی‌ست
که پرنده‌های من
آنجا آرام می‌گیرند

#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima



همه ی این ها برای توست
تا لبخندی بزنی
و من
آرام بگیرم

ساز دست هایم را کوک کرده ام
تو را می شناسند
مگر می شود
خاطره باشد و تو نباشی .. ؟

کافی ست
نه با چشم
با دل ات
من را بخوانی.



#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima



‏شکستگی‌های درون‌مان، آرام آرام به سطح تن‌هامان نزدیک می‌شوند.
چیزی نمانده تا ناگهان در خیابان‌ها و خانه‌هامان از هم بپاشیم...



#سید_محمد_مرکبیان