This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا ببوس
تا که دریابی؛
من تا چه اندازه مهم هستم
#سیلویا_پلات
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
تا که دریابی؛
من تا چه اندازه مهم هستم
#سیلویا_پلات
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دلبستگی ریشه در همهی وجودِ معشوق دارد.
تُنِ صدایش که بیشتر وقتها به آن عادت کردهای و کافیست مغزت سکوت کند تا اوج و فرودهایش را لمس کنی.
حرکتِ ظریف انگشتانش به هنگامِ گوش دادن به موسیقیِ دلخواهش...
نگاهش که تو را در جهان زیباتر میکند.
تحملِ شانههایش...
آخرین تصویر از آن فاجعه...
اولین تصویر از نخستین دیدار...
شکلِ مهربانِــــ آرزو کردن به وقتِ سرخوشی...
ریشهی دلبستگی که به جهان میرسد،
شورِ باز پیش رفتن و نیفتادن درپاهایت بیدار میشود.
دلبستگی را بدنام کردهاند
وگرنه دوست داشتن و داشته شدن به حتم فاصلهها را پُر نکند،
انسانها را به هم نزدیک میکند.
#سید_محمد_مرکبیان
دلبستگی ریشه در همهی وجودِ معشوق دارد.
تُنِ صدایش که بیشتر وقتها به آن عادت کردهای و کافیست مغزت سکوت کند تا اوج و فرودهایش را لمس کنی.
حرکتِ ظریف انگشتانش به هنگامِ گوش دادن به موسیقیِ دلخواهش...
نگاهش که تو را در جهان زیباتر میکند.
تحملِ شانههایش...
آخرین تصویر از آن فاجعه...
اولین تصویر از نخستین دیدار...
شکلِ مهربانِــــ آرزو کردن به وقتِ سرخوشی...
ریشهی دلبستگی که به جهان میرسد،
شورِ باز پیش رفتن و نیفتادن درپاهایت بیدار میشود.
دلبستگی را بدنام کردهاند
وگرنه دوست داشتن و داشته شدن به حتم فاصلهها را پُر نکند،
انسانها را به هم نزدیک میکند.
#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
غریبهای نگاهم میکند
غریبهای همکلامم میشود
به غریبهای لبخند میزنم
با غریبهای حرف میزنم
غریبهای به من گوش میسپارد
و بر غمهای ساده او
میگریم
در این تنهایی که
غریبهها را گرد هم میآورد
#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
غریبهای نگاهم میکند
غریبهای همکلامم میشود
به غریبهای لبخند میزنم
با غریبهای حرف میزنم
غریبهای به من گوش میسپارد
و بر غمهای ساده او
میگریم
در این تنهایی که
غریبهها را گرد هم میآورد
#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima
چشم به راهم
چشم به راهِ چه چیزی؟
مردی
که گل برایم میآورد
و حرفهای شیرین...
مردی که من را میبیند و میفهمد
با من حرف میزند و به من گوش میدهد
مردی که برایم گریه میکند
و من دلم برایش میسوزد و
دوستش دارم.
#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
چشم به راهم
چشم به راهِ چه چیزی؟
مردی
که گل برایم میآورد
و حرفهای شیرین...
مردی که من را میبیند و میفهمد
با من حرف میزند و به من گوش میدهد
مردی که برایم گریه میکند
و من دلم برایش میسوزد و
دوستش دارم.
#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima
باید با من حرف میزدی
من محتاجِ یک جمله بودم
جملهای از تو
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند.
باید با من حرف میزدی
تا چیزی مینوشتم
کلیدِ ادامهی زندگی، در حنجرهی تو بود
در صدای تو
تویی که در من، من را گُم کرده بودی.
#سید_محمد_مرکبیان
باید با من حرف میزدی
من محتاجِ یک جمله بودم
جملهای از تو
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند.
باید با من حرف میزدی
تا چیزی مینوشتم
کلیدِ ادامهی زندگی، در حنجرهی تو بود
در صدای تو
تویی که در من، من را گُم کرده بودی.
#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
مانندِ ولگردی
که تا توانسته خود را پُر کرده
از ترسِ یک روز بیغذا ماندن
خیره میشوم به تو
که بر دامنم
سر گذاشتهای
#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
مانندِ ولگردی
که تا توانسته خود را پُر کرده
از ترسِ یک روز بیغذا ماندن
خیره میشوم به تو
که بر دامنم
سر گذاشتهای
#مرام_المصری
از کتاب #چون_گناهی_آویخته_در_تو
ترجمه #سید_محمد_مرکبیان
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima
.
به دستهایت دقت کرده ام
آن دو درخت پر سایه
که بر هر شاخه شان
بند بند زندگی روییده ..
من در معصومیت دستهایت،
که از آب و خاک پاکترند
آنگونه آرامم که ماهی در مرکزیت اقیانوس
که پرنده در اوج پرواز
که آدمیزاد در رحم مادر.
#سید_محمد_مرکبیان
.
به دستهایت دقت کرده ام
آن دو درخت پر سایه
که بر هر شاخه شان
بند بند زندگی روییده ..
من در معصومیت دستهایت،
که از آب و خاک پاکترند
آنگونه آرامم که ماهی در مرکزیت اقیانوس
که پرنده در اوج پرواز
که آدمیزاد در رحم مادر.
#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
گاهی باخودم فکر میکنم اگر انسان خواب نمیدید خیلی زودتر از اینها از تنهایی میمُرد. همین که با فلانی در خواب همکلام میشوی، همین که میروی بر گوشهای از اقیانوس قدم میزنی. گاه بال میزنی، گاه عشق میورزی. همین که گاهی در خواب احساس میکنی زندهای و میتوانی لذت ببری
• | #آغوشی_برای_یک_سفر_طولانی | •
• | #سید_محمد_مرکبیان | •
گاهی باخودم فکر میکنم اگر انسان خواب نمیدید خیلی زودتر از اینها از تنهایی میمُرد. همین که با فلانی در خواب همکلام میشوی، همین که میروی بر گوشهای از اقیانوس قدم میزنی. گاه بال میزنی، گاه عشق میورزی. همین که گاهی در خواب احساس میکنی زندهای و میتوانی لذت ببری
• | #آغوشی_برای_یک_سفر_طولانی | •
• | #سید_محمد_مرکبیان | •
از دستهای تو
کارهای خارقالعادهای برمیآید
رو به رفتن بایست
اجازه بده بگویم
تا چه اندازه از بدو دوست داشتنت
پیراهن فصلها
زیباتر شده
کنار لبانت، کناره میگیرم
و تمام حرفهای دلم را
از دهانت میشنوم
در فاصلهی پیشانی تو
تا سایهات
جنگل سبزیست
که پرندههای من
آنجا آرام میگیرند
#سید_محمد_مرکبیان
کارهای خارقالعادهای برمیآید
رو به رفتن بایست
اجازه بده بگویم
تا چه اندازه از بدو دوست داشتنت
پیراهن فصلها
زیباتر شده
کنار لبانت، کناره میگیرم
و تمام حرفهای دلم را
از دهانت میشنوم
در فاصلهی پیشانی تو
تا سایهات
جنگل سبزیست
که پرندههای من
آنجا آرام میگیرند
#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
همه ی این ها برای توست
تا لبخندی بزنی
و من
آرام بگیرم
ساز دست هایم را کوک کرده ام
تو را می شناسند
مگر می شود
خاطره باشد و تو نباشی .. ؟
کافی ست
نه با چشم
با دل ات
من را بخوانی.
#سید_محمد_مرکبیان
همه ی این ها برای توست
تا لبخندی بزنی
و من
آرام بگیرم
ساز دست هایم را کوک کرده ام
تو را می شناسند
مگر می شود
خاطره باشد و تو نباشی .. ؟
کافی ست
نه با چشم
با دل ات
من را بخوانی.
#سید_محمد_مرکبیان
@asheghanehaye_fatima
شکستگیهای درونمان، آرام آرام به سطح تنهامان نزدیک میشوند.
چیزی نمانده تا ناگهان در خیابانها و خانههامان از هم بپاشیم...
#سید_محمد_مرکبیان
شکستگیهای درونمان، آرام آرام به سطح تنهامان نزدیک میشوند.
چیزی نمانده تا ناگهان در خیابانها و خانههامان از هم بپاشیم...
#سید_محمد_مرکبیان