عاشقانه های فاطیما
780 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



من شب ها گاهی بیدار می مانم
گاهی تا دیر وقت شب هایی
که کمی به تو فکر میکنم،
گاهی تا حوالی صبح؛
شب هایی که دلتنگ تو میشوم
گاهی پلک روی هم نمیگذارم
شب هایی که جای خالی ات درد میکند...

#حامد_رجب_پور
#شب_خزان
Forwarded from Nafir " نَفیر
ابرقدرت ترین چشم جهان را داشتی در سر
طمع کردی به نفت قرمز این قلب پهناور!

برای من که مَردی پارسی هستم کمی زشت است
شروع سومین جنگ جهان با چشم یک دختر...

بروی پلک هایش لشکر سرباز مشکی پوش
که هر یک توی دستش یک سلاح سرد یک خنجر

سپاهی اینچنین را او فقط در صورتش دارد
مهماتی دگر هم هست قطعاً در ته سنگر...

درون پیرهن عطری که اشکم را درآورده ست
خودم هم مانده ام عطر است این یا گاز اشک آور؟

و مویش پرچمی که توی باد افتاده با خود برد
به دنبال خودش چشم مرا هی این ور و آن ور...

لبش باروت قلبش سنگ اما چشم ها معصوم
کدامین آدمیزاد انقدر با خیر دارد شر؟

برای جنگ باید سمت دشمن رفت پس هرچه
به من نزدیکتر...نزدیکتر...نزدیکتر...بهتر!

و من تنها سلاحم طبع شعرم بود و او فهمید
وحالا اضطراب افتاده قطعاً بین آن لشکر...

غزل برداشتم شلیک کردم بیت پشت بیت
اَدِر چشمان نازت را الا یا ایها الدلبر...

"ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
پری رویی و مه پیکر،سمن بویی و سیمین بر"

"چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از..." الی آخر!

سپاهش ریخت بر هم لشکرش آواره شد آمد
به سمت خاکریز شانه ام با چشم هایی تر

و دستم را گرفت و خیره شد بر چشم های من
و حالا پادشاهی میکنم من بر دو تا کشور...

#محسن_مرادی
#شب_خزان
@na_fir