@asheghanehaye_fatima
در فاصله من و آنجا که تو بودی
باران های بسیار آمدند و شستند
هرچه بود
باران های بسیار
باران ها که چیزی به جای نگذاشتند
دارند هنوز می بارند
در فاصله من و آنجا که تویی
#شهاب_مقربین
در فاصله من و آنجا که تو بودی
باران های بسیار آمدند و شستند
هرچه بود
باران های بسیار
باران ها که چیزی به جای نگذاشتند
دارند هنوز می بارند
در فاصله من و آنجا که تویی
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
اگر دری ميان ما بود،
میکوفتم؛
درهم می کوفتم!
اگر ميان ما، ديواری بود،
بالا میرفتم، پايين میآمدم؛
فرو میريختم!
اگر کوه بود،
دريا بود،
پا میگذاشتم بر نقشه جهان و
نقشهای ديگر میکشيدم!
اما ميان ما،
هيچ نيست
هيچ؛
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمیشود...!
#شهاب_مقربین
اگر دری ميان ما بود،
میکوفتم؛
درهم می کوفتم!
اگر ميان ما، ديواری بود،
بالا میرفتم، پايين میآمدم؛
فرو میريختم!
اگر کوه بود،
دريا بود،
پا میگذاشتم بر نقشه جهان و
نقشهای ديگر میکشيدم!
اما ميان ما،
هيچ نيست
هيچ؛
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمیشود...!
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
در فاصله من و آنجا که تو بودی
باران های بسیار آمدند و شستند
هرچه بود
باران های بسیار
باران ها که چیزی به جای نگذاشتند
دارند هنوز می بارند
در فاصله من و آنجا که تویی
#شهاب_مقربین
در فاصله من و آنجا که تو بودی
باران های بسیار آمدند و شستند
هرچه بود
باران های بسیار
باران ها که چیزی به جای نگذاشتند
دارند هنوز می بارند
در فاصله من و آنجا که تویی
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
دور بودیم
دور
صدای هم را نمیشنیدیم
نزدیک شدیم
تکان خوردنِ لبها را میدیدیم
صدای هم را نمیشنیدیم
نزدیکتر شدیم
صدای هم را میشنیدیم
کلماتِ هم را نمیفهمیدیم
نزدیکتر شدیم
کلماتِ هم را میفهمیدیم
طعمِ کلماتِ هم را نمیدانستیم
نزدیکتر شدیم
آنقدر که لبها را به هم دوختیم
و کلمات به هم پیچیدند
کلماتِ پیچیده دورمان کردند
دور...
#شهاب_مقربین
دور بودیم
دور
صدای هم را نمیشنیدیم
نزدیک شدیم
تکان خوردنِ لبها را میدیدیم
صدای هم را نمیشنیدیم
نزدیکتر شدیم
صدای هم را میشنیدیم
کلماتِ هم را نمیفهمیدیم
نزدیکتر شدیم
کلماتِ هم را میفهمیدیم
طعمِ کلماتِ هم را نمیدانستیم
نزدیکتر شدیم
آنقدر که لبها را به هم دوختیم
و کلمات به هم پیچیدند
کلماتِ پیچیده دورمان کردند
دور...
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
همهی کلمات
معنای تو را میدهند
مثل گلها همه
که بوی تو را پراکندهاند .
سکوت کردهام
که فراموشت کنم
اما مدام
مثل زنبوری سرگردان ،
رانده از کندویش
دور گلم میگردم .
#شهاب_مقربین
همهی کلمات
معنای تو را میدهند
مثل گلها همه
که بوی تو را پراکندهاند .
سکوت کردهام
که فراموشت کنم
اما مدام
مثل زنبوری سرگردان ،
رانده از کندویش
دور گلم میگردم .
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
اگر دری میانِ ما بود
میکوفتم
در هم میکوفتم
اگر میانِ ما دیواری بود
بالا میرفتم
پایین میآمدم
فرو میریختم
اگر کوه بود
دریا بود
پا میگذاشتم
بر نقشهی جهان
و نقشهای دیگر میکشیدم
اما میان ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمیشود کرد...!
#شهاب_مقربین
اگر دری میانِ ما بود
میکوفتم
در هم میکوفتم
اگر میانِ ما دیواری بود
بالا میرفتم
پایین میآمدم
فرو میریختم
اگر کوه بود
دریا بود
پا میگذاشتم
بر نقشهی جهان
و نقشهای دیگر میکشیدم
اما میان ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمیشود کرد...!
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
دنبال دو کلمه می گشتم
دو کلمه
مانند پچ پچ دو برگ
در گوش هم
یا زمزمه ی دو لب
در جست و جوی یک بوسه
دنبال دو کلمه می گشتم
مانند دو گوش واره
که آویزه ی گوشـت کنم
کلمات صف کشیدند
دسته دسته
دست بندِ تو شدند
کلماتی که دستت را دوست می داشتند
تو چنگ زدی
از هم گسیختی
رشته ی کلمات را
در هم ریختی
فرو انداختی
هر یک را به گوشه ای
دنبال یک کلمه می گردم
یک کلمه ی خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همه ی کلمات را
روی لب های تو
#شهاب_مقربین
دنبال دو کلمه می گشتم
دو کلمه
مانند پچ پچ دو برگ
در گوش هم
یا زمزمه ی دو لب
در جست و جوی یک بوسه
دنبال دو کلمه می گشتم
مانند دو گوش واره
که آویزه ی گوشـت کنم
کلمات صف کشیدند
دسته دسته
دست بندِ تو شدند
کلماتی که دستت را دوست می داشتند
تو چنگ زدی
از هم گسیختی
رشته ی کلمات را
در هم ریختی
فرو انداختی
هر یک را به گوشه ای
دنبال یک کلمه می گردم
یک کلمه ی خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همه ی کلمات را
روی لب های تو
#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima
دنبال دو کلمه می گشتم
دو کلمه
مانند پچ پچ دو برگ
در گوش هم
یا زمزمه ی دو لب
در جست و جوی یک بوسه
دنبال دو کلمه می گشتم
مانند دو گوشواره
که آویزه ی گوشـت کنم
کلمات صف کشیدند
دسته دسته
دستبند تو شدند
کلماتی که دستت را دوست می داشتند
تو چنگ زدی
از هم گسیختی
رشته ی کلمات را
در هم ریختی
فرو انداختی
هر یک را به گوشه ای
دنبال یک کلمه می گردم
یک کلمه ی خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همه ی کلمات را
روی لب های تو
#شهاب_مقربین
دنبال دو کلمه می گشتم
دو کلمه
مانند پچ پچ دو برگ
در گوش هم
یا زمزمه ی دو لب
در جست و جوی یک بوسه
دنبال دو کلمه می گشتم
مانند دو گوشواره
که آویزه ی گوشـت کنم
کلمات صف کشیدند
دسته دسته
دستبند تو شدند
کلماتی که دستت را دوست می داشتند
تو چنگ زدی
از هم گسیختی
رشته ی کلمات را
در هم ریختی
فرو انداختی
هر یک را به گوشه ای
دنبال یک کلمه می گردم
یک کلمه ی خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همه ی کلمات را
روی لب های تو
#شهاب_مقربین