عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




در فاصله من و آنجا که تو بودی
باران های بسیار آمدند و شستند
هرچه بود
باران های بسیار
باران ها که چیزی به جای نگذاشتند
دارند هنوز می بارند
در فاصله من و آنجا که تویی




#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima



اگر دری ميان ما بود،
می‌کوفتم؛
درهم می ‌کوفتم!
اگر ميان ما، ديواری بود،
بالا می‌رفتم، پايين می‌آمدم؛
فرو می‌ريختم!
اگر کوه بود،
دريا بود،
پا می‌گذاشتم بر نقشه‌ جهان و
نقشه‌ای ديگر می‌کشيدم!
اما ميان ما،
هيچ نيست
هيچ؛
و تنها با هيچ،
هيچ کاری نمی‌شود...!



#شهاب_‌مقربین
@asheghanehaye_fatima



در فاصله من و آنجا که تو بودی
باران های بسیار آمدند و شستند
هرچه بود
باران های بسیار
باران ها که چیزی به جای نگذاشتند
دارند هنوز می بارند
در فاصله من و آنجا که تویی



#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima



دور بودیم
دور
صدای هم را نمی‌شنیدیم

نزدیک شدیم
تکان خوردنِ لب‌ها را می‌دیدیم
صدای هم را نمی‌‌شنیدیم

نزدیک‌تر شدیم
صدای هم را می‌شنیدیم
کلماتِ هم را نمی‌فهمیدیم

نزدیک‌تر شدیم
کلماتِ هم را می‌فهمیدیم
طعمِ کلماتِ هم را نمی‌دانستیم

نزدیک‌تر شدیم
آن‌قدر که لب‌ها را به هم دوختیم
و کلمات به هم پیچیدند

کلماتِ پیچیده دورمان کردند
دور...




#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima



همه‌ی کلمات
معنای تو را می‌دهند
مثل گل‌ها همه
که بوی تو را پراکنده‌اند .
سکوت کرده‌ام
که فراموشت کنم
اما مدام
مثل زنبوری سرگردان ،
رانده از کندویش
دور گلم می‌گردم .



#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima




 اگر دری میانِ ما بود
می‌کوفتم
در هم می‌کوفتم
اگر میانِ ما دیواری بود
بالا می‌رفتم
پایین می‌آمدم
فرو می‌ریختم
اگر کوه بود
دریا بود
پا می‌گذاشتم
بر نقشه‌ی جهان
و نقشه‌ای دیگر می‌کشیدم
اما میان ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمی‌شود کرد...!

#شهاب_مقربین
@asheghanehaye_fatima


دنبال دو کلمه می گشتم
دو کلمه
مانند پچ پچ دو برگ
در گوش هم
یا زمزمه ی دو لب
در جست و جوی یک بوسه

دنبال دو کلمه می گشتم
مانند دو گوش واره
که آویزه ی گوشـت کنم

کلمات صف کشیدند
دسته دسته
دست بندِ تو شدند
کلماتی که دستت را دوست می داشتند

تو چنگ زدی
از هم گسیختی
رشته ی کلمات را
در هم ریختی
فرو انداختی
هر یک را به گوشه ای
دنبال یک کلمه می گردم
یک کلمه ی خاموش
مانند یک بوسه
که جمع کند همه ی کلمات را
روی لب های تو




#شهاب_مقربین