عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima





آه که انسان باید چه تاوانی را بدهد تا یک خاطره را دوباره باز آفریند؟ چه چیز را باید پس بدهد، تا برهه ای از زمان را پس بگیرد؟
اگر زمان را نمی شود متوقف کرد، پس چگونه خاطره ای در ذهنمان بی کم و کاست منجمد میشود و هر بار که به آن فکر میکنیم، گویی درست دوباره در همان لحظه ایم؟! گویی دوباره در همان زمان و همان مکان هستیم و حتی خال های روی صورتِ آدم های درون خاطره ها را می بینیم، حتی ضربانِ رگِ گردنِ آنها را میتوانیم ببینیم که آرام و منظم در زیر پوستشان می تپد.
چگونه است که تمام این تصاویر را دوباره میتوانیم بیافرینیم، بی کم و کاست، اما تصویرهابی از پشتِ شیشه؛ گویی میان تو و خاطره ها یک شیشه ی شفاف قرار گرفته که تو را از آنها جدا می کند، که نمیگذارد چیزی یا کسی در درون خاطره ها را دوباره لمس کنی، اما به گونه ای دیگر. تنها می توانی خاطره ها را همانگونه که بوده اند، دوباره یادآوری کنی، و دوباره آنها را تنها و تنها تماشا کنی ...
.
#بعد_از_ابر
#بابک_زمانی
#نشر_ایجاز
Forwarded from پیوند نگار
‍ .

Keaton Henson feat. Ren Ford -
Earnestly Yours


.
همیشه خستگی از انجام دادنِ کاری نیست، خستگی گاهی از انجام ندادنِ کاری‌ست؛ کاری که می‌توانسته‌ای و انجام نداده‌ای، نگذاشته‌اند که انجام دهی؛ گویی تمام دنیا غُل و زنجیرت شده که آن کار را انجام ندهی. خستگیِ انجام ندادن، بسیار کُشنده‌تر است، بسیار طولانی‌تر است، بسیار غم‌انگیزتر است. اصلاً خستگی انجام ندادنِ یک کار، چیزی فراتر از خستگی‌ست؛ و این نوع خستگی، «ته‌نشین شدن» نام دارد. ته‌نشین شدنِ آدم در خودش. ته‌نشین شدن همه‌ی توان و آرزو و امیدهای آدم در درونِ خودش. مثل ته‌نشین شدن ذراتِ شناور در گودال آبی که سنگی به درونش انداخته باشی. مثل ته‌نشین شدنِ دانه‌های خاک‌شیر در یک لیوانِ شیشه‌ای. از یک جایی به بعد، آدم‌ها هم در خودشان ته‌نشین می‌شوند؛ اما کسانی که ته‌نشین شده‌اند، دوام نمی‌آورند، زنده نمی‌مانند، همان دوران جوانی، زندگی را می‌بوسند و می‌گذارند کنار؛ آن‌ها هم که پوست کُلفت‌ترند و ته‌نشینی در دوران جوانی را تاب می‌آورند، آن را سال‌ها بعد، با چین و چروک‌های صورت و رنگ موهای سرشان پس می‌دهند؛ مثل پدر که چین‌های صورت و رنگ موهایش، خبر از ته‌نشینیِ بزرگی در او می‌داد که در گوشه‌ای از حیاط آن‌گونه چُمباتمه زده بود. اصلاً می‌دانید چیست؟ آدم‌هایی که در گوشه‌ای تک و تنها زانوهای خود را بغل می‌کنند و چمباتمه می‌زنند، همان ته‌نشین‌شدگان هستند؛ همان‌ها که خودشان در خودشان ته‌نشین شده است.
.
.
رمان #بعد_از_ابر
#بابک_زمانی
#نشر_ایجاز


@asheghanehaye_fatima