@asheghanehaye_fatima
عبور
از خشکیهایش دل بریدهام
مرا به آب جهان بمیران
تا مرگ زندگی کند در رگ های مکندهای
که از روی راین میگذرند
هی ببوسمت
و پرندهها
روی مرزهای شورشی تنت با صدای شکسته بخوانند
توی دهانم
تخم گذاری کن
که از حلق من
به این خلق مشتهای رو به هوا
تنها تاریخی شکسته بسته دیدهام
مرا به آب بمیران
انگار
کله خری هایم را کوک کردهاند
درست راس ساعتی که صدای سوسکها
به سکسکه میافتد
و آب زیرزمین کورمان را مست میکند
و خراب زندگیمان را برمی دارد
هیچ کتابی از آسمان
این زمین نمور را
از کوری عبور نخواهد داد
مرا به آب بمیران
شرشر شور قطرهها را روی صدایت دوست دارم
دست دارم توی شیارهای شک برانگیزت
تو
مثل خواب بعد از شکنجه میچسبی به تن
وطبالها
کنار کودکیام تمرگیده اند به کوبشی
که راحتم نمی گذارد و تا امروز
کولیام کرده است
دیگر بس است
برای حلقم کمی آب
کمی خواب
کمی پرنده با صدای بسته
کمی باز
از مرز بگذریم
رمز عبور
در رگ های من است.
#روجا_چمنکار
عبور
از خشکیهایش دل بریدهام
مرا به آب جهان بمیران
تا مرگ زندگی کند در رگ های مکندهای
که از روی راین میگذرند
هی ببوسمت
و پرندهها
روی مرزهای شورشی تنت با صدای شکسته بخوانند
توی دهانم
تخم گذاری کن
که از حلق من
به این خلق مشتهای رو به هوا
تنها تاریخی شکسته بسته دیدهام
مرا به آب بمیران
انگار
کله خری هایم را کوک کردهاند
درست راس ساعتی که صدای سوسکها
به سکسکه میافتد
و آب زیرزمین کورمان را مست میکند
و خراب زندگیمان را برمی دارد
هیچ کتابی از آسمان
این زمین نمور را
از کوری عبور نخواهد داد
مرا به آب بمیران
شرشر شور قطرهها را روی صدایت دوست دارم
دست دارم توی شیارهای شک برانگیزت
تو
مثل خواب بعد از شکنجه میچسبی به تن
وطبالها
کنار کودکیام تمرگیده اند به کوبشی
که راحتم نمی گذارد و تا امروز
کولیام کرده است
دیگر بس است
برای حلقم کمی آب
کمی خواب
کمی پرنده با صدای بسته
کمی باز
از مرز بگذریم
رمز عبور
در رگ های من است.
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
می خواستم پرنده باشی
پَر بکشی و هرگز برنگردی
حالا سال هاست در من لانه کرده ای
شاخه هایم را شکسته ای
هر شب خواب هایم را ریخت و پاش می کنی
و هر روز نُک می زنی به زندگی ام
#روجا_چمنکار
می خواستم پرنده باشی
پَر بکشی و هرگز برنگردی
حالا سال هاست در من لانه کرده ای
شاخه هایم را شکسته ای
هر شب خواب هایم را ریخت و پاش می کنی
و هر روز نُک می زنی به زندگی ام
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
می خواستم پرنده باشی
پَر بکشی و هرگز برنگردی
حالا سال هاست در من لانه کرده ای
شاخه هایم را شکسته ای
هر شب خواب هایم را ریخت و پاش می کنی
و هر روز نُک می زنی به زندگی ام..
#روجا_چمنکار
می خواستم پرنده باشی
پَر بکشی و هرگز برنگردی
حالا سال هاست در من لانه کرده ای
شاخه هایم را شکسته ای
هر شب خواب هایم را ریخت و پاش می کنی
و هر روز نُک می زنی به زندگی ام..
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
هر صبح
از خواب می پرم, عجله می کنم
دلفین های آبی را به موهایم می زنم
جای ِ لب هایت را بر لب هایم صورتی می کنم
میز را می چینم, صدایت می زنم
بعد به یاد می آورم از پاییز به بعد
دیگر نبوده ای و من
هر صبح از خواب پریده ام, عجله کرده ام
دلفین های ِ آبی را به موهایم زده ام
جای ِ لب هایت را بر لب هایم صورتی کرده ام
میز را چیده ام و بعد صدایت زده ام...
#روجا_چمنکار
هر صبح
از خواب می پرم, عجله می کنم
دلفین های آبی را به موهایم می زنم
جای ِ لب هایت را بر لب هایم صورتی می کنم
میز را می چینم, صدایت می زنم
بعد به یاد می آورم از پاییز به بعد
دیگر نبوده ای و من
هر صبح از خواب پریده ام, عجله کرده ام
دلفین های ِ آبی را به موهایم زده ام
جای ِ لب هایت را بر لب هایم صورتی کرده ام
میز را چیده ام و بعد صدایت زده ام...
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
نه زمینشناسم
نه آسمانپرداز
گرفتارم
گرفتار چشمهای تو
یک نگاه به زمین
یک نگاه به زمان
زندگی من از همین گرفتاری شروع میشود
سبز آبی کبود من
چشمهای تو
معنای تمام جملههای ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظهی دیدار
فراموشی گرفتند و از گفتار بازماندند
کاش میتوانستم ای کاش
خودم را
در چشمهای تو
حلقآویز کنم
#روجا_چمنکار
نه زمینشناسم
نه آسمانپرداز
گرفتارم
گرفتار چشمهای تو
یک نگاه به زمین
یک نگاه به زمان
زندگی من از همین گرفتاری شروع میشود
سبز آبی کبود من
چشمهای تو
معنای تمام جملههای ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظهی دیدار
فراموشی گرفتند و از گفتار بازماندند
کاش میتوانستم ای کاش
خودم را
در چشمهای تو
حلقآویز کنم
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
.
همه چیز
از احتمال بودنت جان گرفت
از احتمال نشستنت بر پوستِ صندلی
کشیده شدن انگشتانت بر تنِ میز
پیچیدن صدایت در رگِ اتاق
حالا
همه چیز
از احتمال نبودنت نابود می شود؛
صندلی
میز
اتاق
من
#روجا_چمنکار
.
همه چیز
از احتمال بودنت جان گرفت
از احتمال نشستنت بر پوستِ صندلی
کشیده شدن انگشتانت بر تنِ میز
پیچیدن صدایت در رگِ اتاق
حالا
همه چیز
از احتمال نبودنت نابود می شود؛
صندلی
میز
اتاق
من
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
با تو شبی
در آینده ای نه چندان دور
زندگی نکرده باشم و
تو گریه هایم را بغل نکرده باشی
نه انتظار کشیده باشی
در انتهای جهانی گرد
جنون تلخ جهان مرا
گمم نکرده ای که پیدایم نکرده باشی
نه سایه نه سکوت نه ساعت
نه صندلی خالی و فنجان نشسته ای
نه پایه های سست و شکسته ای
نه چشمانت را بسته باشی و
مرا به یاد آورده باشی
نه نبضم را از پایه های میز تکانده باشی
دستم را گرفته باشی
بیرون زده باشیم از شعر
شب
بوق ممتد باران
خنده الو صدا
نباخته ای که نبرده باشی
نه خیابانی که با من قدم زده باشی
نه کافه ای که روبرویم نشسته باشی
نه غروبی
نه بارانی
نبوده ای که نباشی
نرفته ای که نیامده باشی
#روجا_چمنکار
با تو شبی
در آینده ای نه چندان دور
زندگی نکرده باشم و
تو گریه هایم را بغل نکرده باشی
نه انتظار کشیده باشی
در انتهای جهانی گرد
جنون تلخ جهان مرا
گمم نکرده ای که پیدایم نکرده باشی
نه سایه نه سکوت نه ساعت
نه صندلی خالی و فنجان نشسته ای
نه پایه های سست و شکسته ای
نه چشمانت را بسته باشی و
مرا به یاد آورده باشی
نه نبضم را از پایه های میز تکانده باشی
دستم را گرفته باشی
بیرون زده باشیم از شعر
شب
بوق ممتد باران
خنده الو صدا
نباخته ای که نبرده باشی
نه خیابانی که با من قدم زده باشی
نه کافه ای که روبرویم نشسته باشی
نه غروبی
نه بارانی
نبوده ای که نباشی
نرفته ای که نیامده باشی
#روجا_چمنکار
@asheghanehaye_fatima
در دستانم
خطی نیست
نه خطی که طول عمرم را نشان دهد
نه خطی که آیندهام را بگوید
و نه خطی که مرا به کسی برساند
من
تمام خطوط دنیا را
در چشمانم پنهان کردهام
تا از نگاه متعجب کفبینها
دلم خنک شود
#روجا_چمنکار
در دستانم
خطی نیست
نه خطی که طول عمرم را نشان دهد
نه خطی که آیندهام را بگوید
و نه خطی که مرا به کسی برساند
من
تمام خطوط دنیا را
در چشمانم پنهان کردهام
تا از نگاه متعجب کفبینها
دلم خنک شود
#روجا_چمنکار