@asheghanehaye_fatima
حس کن مرا؛
که دست برده داخل گیست.
حس کن مرا؛
بر لکه های بالش خیست.
حس کن مرا؛
در «دوستت دارم» در ِ گوشت.
حس کن مرا؛
در شیطنت هایم در آغوشت!
حس کن مـــــرا؛
در آخریـــن سطر از تشنج هام…
حس کن مرا؛
حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند «هستی» و «هستم»
#سید_مهدی_موسوی
حس کن مرا؛
که دست برده داخل گیست.
حس کن مرا؛
بر لکه های بالش خیست.
حس کن مرا؛
در «دوستت دارم» در ِ گوشت.
حس کن مرا؛
در شیطنت هایم در آغوشت!
حس کن مـــــرا؛
در آخریـــن سطر از تشنج هام…
حس کن مرا؛
حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم
بگذار تا دنیا بداند «هستی» و «هستم»
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
از یاد برده ام همه چی را به غیر تو
اسمت طلسم ماندن، وقتِ فرار بود
من در کدام صفحه ی تاریخ دیدمت؟!
پاییز بود... گرچه یقینا بهار بود!...
#سید_مهدی_موسوی
از یاد برده ام همه چی را به غیر تو
اسمت طلسم ماندن، وقتِ فرار بود
من در کدام صفحه ی تاریخ دیدمت؟!
پاییز بود... گرچه یقینا بهار بود!...
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
به تنهايی مرد قبل سفر
به سنگينی بغض رو حنجره
شده سهمم از اينهمه روز و شب
اتاقی بدون در و پنجره
به اينكه تو رو داشتم قانعم
به مرگی كه شايد بياد دلخوشم
میكوبم سرم رو به كابوسهام
خودم رو دارم توو خودم میكشم
يه خوابه فقط توی بیخوابيام
يه اسمه فقط رو لب خونیام
نمیترسم از حكم حبس ابد
منی كه توو چشمات زندونیام
منو توی زنجير موهات ببند
كه ديوونه میشم توو اين رابطه
صدای زمين و زمان توو سرم
ولی اون كه عاشقتره ساكته
بزن با تبر تا خلاصم كني
غروری توو اين سرو افتاده نيست
منو رد كن از بغض ديوارها
گذشتن از اين روزها ساده نيست
دلت رو به چی خوش كنم توو قفس
كه فردا از امروز من بدتره
كه گاهی دلت موندگاره ولی
سفر آدمو با خودش میبره
نمیتونه اين مرد شادی كنه
نمیتونه كه مثل مردم بشه
خداحافظی میكنه با خودش
میخواد كه بره تا ابد گم بشه
#سید_مهدی_موسوی
به تنهايی مرد قبل سفر
به سنگينی بغض رو حنجره
شده سهمم از اينهمه روز و شب
اتاقی بدون در و پنجره
به اينكه تو رو داشتم قانعم
به مرگی كه شايد بياد دلخوشم
میكوبم سرم رو به كابوسهام
خودم رو دارم توو خودم میكشم
يه خوابه فقط توی بیخوابيام
يه اسمه فقط رو لب خونیام
نمیترسم از حكم حبس ابد
منی كه توو چشمات زندونیام
منو توی زنجير موهات ببند
كه ديوونه میشم توو اين رابطه
صدای زمين و زمان توو سرم
ولی اون كه عاشقتره ساكته
بزن با تبر تا خلاصم كني
غروری توو اين سرو افتاده نيست
منو رد كن از بغض ديوارها
گذشتن از اين روزها ساده نيست
دلت رو به چی خوش كنم توو قفس
كه فردا از امروز من بدتره
كه گاهی دلت موندگاره ولی
سفر آدمو با خودش میبره
نمیتونه اين مرد شادی كنه
نمیتونه كه مثل مردم بشه
خداحافظی میكنه با خودش
میخواد كه بره تا ابد گم بشه
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
شماره ات خاموش است، مثل برق اتاق
صدای هق هق یک زن !
نشسته بر تخت است...
که قول داده ای و داده ام، قوی باشیم
که قول داده ای و داده ام...
ولی سخت است!
#سید_مهدی_موسوی
شماره ات خاموش است، مثل برق اتاق
صدای هق هق یک زن !
نشسته بر تخت است...
که قول داده ای و داده ام، قوی باشیم
که قول داده ای و داده ام...
ولی سخت است!
#سید_مهدی_موسوی
در سرم وحشت فردا و پُر از دیروزم
بغلم میکنی و در بغلت میسوزم
قرص ماه منی و حل شدهای در آبم
بغلم میکنی و در بغلت میخوابم
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
بغلم میکنی و در بغلت میسوزم
قرص ماه منی و حل شدهای در آبم
بغلم میکنی و در بغلت میخوابم
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
از روزهای قبل تو غمگینم
از گریههای بعد تو آگاهم
این قهوه، سرکشیدنِ تلخیهاست
فالِ مرا نگیر! نمیخواهم!...
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
از گریههای بعد تو آگاهم
این قهوه، سرکشیدنِ تلخیهاست
فالِ مرا نگیر! نمیخواهم!...
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
مثل یک عقربه اسیر زمان،
توی تکرار ِ در پس عادت!
خسته ام مثل بچّه از بازی
کاش یک شب بخوابد این ساعت...
#سید_مهدی_موسوی
توی تکرار ِ در پس عادت!
خسته ام مثل بچّه از بازی
کاش یک شب بخوابد این ساعت...
#سید_مهدی_موسوی
📌
مرا بگیر در آغوش لعنتیت عزیز!
که گریه های من از شب بزرگتر شده است..
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
مرا بگیر در آغوش لعنتیت عزیز!
که گریه های من از شب بزرگتر شده است..
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima