عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
نازنین!

زیر باران سرانگشتانت

بذر کوچک حروف

سطرهایی از گل های آفتابگردانند

که می رقصند با آفتاب نگاهت

نازنین!

به همین خاطر

برایت مشتی واژه

از قحط سال شعر آوردم

تا زیر بارش سرانگشتانت

و شعاع چشمانت

قد بکشند و

گل های سرخی باشند بر میز کارت
@asheghanehaye_fatima

#شیرکو_بی_کس
به آغوش موسیقی پناه بردم
در خوابم؛
پری شدم در باد.
به آغوش داستانی پناه بردم
در خوابم؛
موج دریا شدم.
به آغوش تابلو نقاشی یی پناه بردم
در خوابم،
روشنای ستیغ کوه شدم.
در آغوش تو که آرام گرفتم
در خوابم،
سلطان عاشق جهان شدم.

@asheghanehaye_Fatima

#شیرکو_بی_کس
@asheghanehaye_fatima




هر لذتی که می پوشم!
یا آستینش دراز است
یا کوتاه
یا گُشاد
به قد من!

هر غمی که می پوشم!
دقیق، انگار برای من
بافته شده
هرکجا که باشم!

#شیرکو_بی_کس
@asheghanehaye_fatima



همیشه چشمانت
دو چشمه‌اند در خواب‌هایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار می‌شود
می‌بینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نم‌نم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است؛
آنگاه که
درونم طلوع می‌کنی و می‌بینمت.
آن هنگام هم که می‌روی، نمی‌بینمت.
سایه‌ی تنم می‌شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می‌افتی و
همراهم می‌شوی.

#شیرکو_بی_کس
@asheghanehaye_fatima


اتاقی دارم

که تنهایی ام را کافی نیست

تنهایی ام لبریز

هیاهو و همهمه است...

لبریز رنگ و عطر اندوه ...


#شیرکو_بی_کس
@Asheghanehaye_fatima



عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع می‌کنی و می‌بینمت
آن هنگام هم که می‌روی نمی‌بینمت
سایه‌ی تنم می‌شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می‌افتی و
همراهم می‌شود


#شیرکو_بی_کس
Forwarded from دستیار
تو یک روز نیستی؛ تمامِ سالی...!!
تو یک شب یا یک کتاب و یک قطره نیستی ؛
تو یک نقاشی یا تابلویی بر دیوار نیستی؛ اگر دقیقه ای نباشی؛ ساعت ها از کار می افتند ،
خانه ها برهوت می شوند ،
کوچه ها اشک می ریزند ،
پرندگان، سیَه وُ و شعرها نیست می شوند...!!!
تو فقط باد و باران هشتمِ ماه مارس نیستی ؛تو ای دل انگیزِ شب های تابستانی، گیسوان شب های پاییزی...!!!
تو ای سوز بوران عشق ؛تو نباشی چه کسی باشد...؟!
زن ، زن ، زن ، زن تو زندگی هستی .... 


#شیرکو_بی_کس .

8 مارس روز جهانی زن مبارک 🌹

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




قطره قطره
باران می نویسد :گل
نم به نم
دو دیده ی من می نویسد: تو

چه سال پر باران غریبی
چه اندوه دست و دلبازی
که این گونه
سنگ به سنگ
سرم را می شکند، شکوفه می کند
و برگ به برگ
سرانگشتان مرده ام را می تاسد
سیاه می کند
و خود همچون گیاهکی بی پناه
به باد سپرده می شوم
تا در زمهریر ذهن تو زندگی کنم
زاده شوم.

#شیرکو_بی_کس
🌱
@asheghanehaye_fatima
...


همیشه چشمانت
دو چشمه‌اند در خواب‌هایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار می‌شود
می‌بینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نم‌نم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است؛
آنگاه که
درونم طلوع می‌کنی و می‌بینمت.
آن هنگام هم که می‌روی، نمی‌بینمت.
سایه‌ی تنم می‌شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می‌افتی و
همراهم می‌شوی.

#شیرکو_بی_کس
@asheghanehaye_fatima



اگر چشم فرو بستم
خاک را بگویید
پیکر کورد دیگری را در خود جای ندهد

آب را بگویید
سیل اشک به سوی کردستان
روانه نکند

باد را بگویید
تازیانه اش را بر دل مادران کورد نکوبد

خورشید را بگویید
آتش غضبناکش را از سرِ کردستان بردارد

شب را بگویید
پنجره ی امید را بر روی هیچ پدر کوردی نبندد

و خدا را بگویید
فرود آید و برای چند لحظه هم که شده
کورد باشد

#شیرکو_بی_کس
ترجمه : #بابک_زمانی

دیوار/گزینه اشعار شیرکو بیکس/نشر فصل پنجم
@asheghanehaye_fatima


.

پرنده،‌ دانه ای توت را با خود برد
به سنگي داد
سنگ باران خواست
باران آمد و بوسيدش
جاي بوسه، گلي بشكفت،
از آن سوها
عاشقي آمد، به ميعادگاه اش مي‌رفت
گل را از ساقه چيد
به معشوق اش داد
معشوق گل را  به زلفش آویخت
و در اندك زماني
باد شمال طره ای از موی های اش را با خود برد،
شهر بوي عشق گرفت !...


#شیرکو_بی_کس
@asheghanehaye_fatima




رنگ شب به موهایم زدم
روز پاکش کرد
رنگ بهار به خودم زدم
پاییز آمد و پاکش کرد
شادی رنگ خودش را بر من زد
ناامیدی آمد و پاکش کرد
رنگ غرور را بالا کشیدم
که ترس آمد و پاکش کرد
تنها رنگی که وا نرفت
و پاک نشد
رنگ دوست داشتن بود...

#شیرکو_بی_کس
#محمد_مهدی_پور
@asheghanehaye_fatima




به موهایم رنگ شب زدم
روز پاکش کرد!
به خودم رنگ بهار زدم
پاییز آمد و پاکش کرد!
خوشی رنگ خودش را بر رویم ریخت
ناامیدی اما آمد و پاکش کرد!
امنیت از رنگ خود غرقم ساخت
ترس اما آمد و پاکش کرد!

تنها رنگی که
هیچ زمان
محو نشده‌ست
هرگز نمی‌رود
فقط رنگِ عشق و محبتِ توست!


#شیرکو_بی_کس
□ ترجمه ؛ #عدنان_کامران