عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




گیرم همه جای جهان جهنم!

گیرم دست های زمین
بی بذر و
بی خنده
گیرم چنته ی زمان
بی عشق و
بی "هر چه تو می گویی" اصلا!

کافی بود کمی
فقط کمی
پنجره را باز کنی...!
زندگی
از پنجره های بسته رد نمی شود!



📖 #برف_روی_خط_استوا
#مهدیه_لطیفی
@asheghanehaye_fatima



شهاب حسینی : آخه این فسقلى فنچ چى داره
که تو اسیرش شدى ؟
کوروش تهامی : یه چیزى داره که تو نمى فهمى
شهاب حسینی: لابد تو مى فهمى...
کوروش تهامی: آره چون خیلى وقته ندیدم ... نجابت!
شهاب حسینی: بیخیال بابا نجابت و این حرفا کشکه
بگو از اینایى که دیر رکاب میده!
چهل دفعه باید ببرى کافى شاپ، کتاب شعر بدى، سمینار ادبیات،فلسفه بذارى که تازه بعدش چى...
خوب این بعدشو بیار قبلش! نمیشه!؟


🎥 #برف_روی_شیروانی_داغ
#دیالوگ

استاد: می دونی بدتر از عشق بی فرجام چیه؟
سپیده: نه.
استاد: فرجام بدون عشق! اینکه بی عشق بری...


#برف_روی_شیروانی_داغ

@asheghanehaye_fatima
#شب
#برف
الان حیاط خونه ی من
دلم‌ خواست شریک لحظه های من باشید❄️
برف زیباست
اما
نه برای هموطنانم در کرمانشاه😔
برف نو سلام
امیدوارم مثل من‌حالتون خوب باشه

#برف
#الان
@asheghanehaye_fatima




جایت سبز اینجا #برف می بارد
برق هم قطع شده
در تاریکی فکر میکنم که...
حالا که اینجا نیستی،چه پوشیده ای؟
نارنجی یا صورتی
عطر پرتقال تنت را کدام پنجره حظ میبرد؟

توی تاریکی دکمه هایم را داشتم باز میکردم ، یاد لحظه ای افتادم
که اشتباهی
دکمه وسط پیراهنت را به آستین من بسته بودی و دلت نمی آمد بازش کنی!!
یادت هست نصف خنده هایت را روی لبهای من جا گذاشتی!؟

یادت هست اولین دعوایمان را...؟
سر این بود که کداممان باید اول دیگری را ببوسد!؟

ببینمت؛
یادت هست اصلا مرا؟
اگر یادت نیست میتوانی آرام توی جیبِ چپِ پیراهنت،
درست روی قلبت با انگشت های ظریفت
دنبالم بگردی
من مدتهاست آنجا اُتراق کرده ام!

حامد_نیازی
نامه های سوخته
@asheghanehaye_fatima




حال که تنها،
تو می فهمی سکوتم را،
تو می خوانی تپش های کج و رج دار‌ِ قلبم را،

بسانِ شاپرک در گردِ شمعی ‌نیمه جان
آرام ‌می چینی بساطم ‌را،
و می دانی که میدانم
تو از بَر کرده ای حرفِ حسابم را،
و می بینی‌ میانِ نی‌نیِ
چشمانِ تب دارم،قرارم را،

و می بندی به آسانی به یک‌ بوسه
دو صد راهِ فرارم را،
بگو چون #برف...
بر این خشکیِ غم بار ‌می باری؟
بگو چون #عشق...
بر این گونه ی تب دار‌ می تابی؟
سکوتت طعمِ آری می دهد انگار

بسم الله
این تو،این منِ بیمار
درمان کن‌ مرا با یک‌ کلامِ ساده و ملموس،
دوستم ‌داری؟
بگو آری



#حامد_نیازی