@asheghanehaye_fatima
صد مرتبه گفتی نمی مانی!
صد مرتبه گفتم بمان! رفتی!
من لحظه لحظه گُر گرفتم، تو...
هی بشکه بشکه روو دلم نفتی!
(پشت سرت درها رو می بندم!)
پشت سرت هی کاسه کاسه ریخت؛
آب دو چشمم روی موزاییک
رفتم اتاق عشق مان، دیدم...
بر روی آیینه، رد ماتیک:
(قبر قشنگی توو دلم کندم!)
ماسیده این غم روو در و دیوار!
مطبخ... نشیمن... هال این خانه!
اصلآ جهنم بوده بعد از تو...
افسرده شد احوال این خانه!
(چاقو نشسته سینه ی دنده م!)
دنیای بعد از تو مرا دق داد...
گول لب خندان نخور، بانو!
این سرخی از سیلی به جامانده:
شب تا سحر دارو! فقط دارو...
(به جان تو دیگه نمی خندم!)
#امیر_شکفته
صد مرتبه گفتی نمی مانی!
صد مرتبه گفتم بمان! رفتی!
من لحظه لحظه گُر گرفتم، تو...
هی بشکه بشکه روو دلم نفتی!
(پشت سرت درها رو می بندم!)
پشت سرت هی کاسه کاسه ریخت؛
آب دو چشمم روی موزاییک
رفتم اتاق عشق مان، دیدم...
بر روی آیینه، رد ماتیک:
(قبر قشنگی توو دلم کندم!)
ماسیده این غم روو در و دیوار!
مطبخ... نشیمن... هال این خانه!
اصلآ جهنم بوده بعد از تو...
افسرده شد احوال این خانه!
(چاقو نشسته سینه ی دنده م!)
دنیای بعد از تو مرا دق داد...
گول لب خندان نخور، بانو!
این سرخی از سیلی به جامانده:
شب تا سحر دارو! فقط دارو...
(به جان تو دیگه نمی خندم!)
#امیر_شکفته
@asheghanehsye_fatima
سپید می نویسم
سیاه می شود!
کاش بیایی و پاره کنی
پیراهن مشکی واژه ها را!
و برای تمامی این شب ها
روزها
نبودن ها...
بوی خوش آغوش،
ارمغان بیاوری!
من به گونه های تب دار تو
قول یک دستمال نم دار
از اشک های شوق خودم را خواهم داد!
تو فقط بیا!
نامه ی احساسم را
با سرانگشتان عشق
به خدا سوگند!
روی صورت مهربانت خواهم نوشت...
و با مُهر بوسه های مختصر
و عمیق!
پای نامه را
امضا خواهم کرد!
#امیر_شکفته
#عزیز_روزهام🍀
سپید می نویسم
سیاه می شود!
کاش بیایی و پاره کنی
پیراهن مشکی واژه ها را!
و برای تمامی این شب ها
روزها
نبودن ها...
بوی خوش آغوش،
ارمغان بیاوری!
من به گونه های تب دار تو
قول یک دستمال نم دار
از اشک های شوق خودم را خواهم داد!
تو فقط بیا!
نامه ی احساسم را
با سرانگشتان عشق
به خدا سوگند!
روی صورت مهربانت خواهم نوشت...
و با مُهر بوسه های مختصر
و عمیق!
پای نامه را
امضا خواهم کرد!
#امیر_شکفته
#عزیز_روزهام🍀