بهش گفتم؛ مثلا میشه اینجا کنج دنج ماباشه...دوراز هیاهوی شهر وآدماش.
گفت؛
داشتم فکر میکردم
دنج
یعنی آغوشِ عاشقِ تو
وقتی
من همه تنهایی ام
را
دوخته در خودم
به دوش میکشم
#مریم_اسدی
گفت؛
داشتم فکر میکردم
دنج
یعنی آغوشِ عاشقِ تو
وقتی
من همه تنهایی ام
را
دوخته در خودم
به دوش میکشم
#مریم_اسدی
زبانِ الکنِ واژه را
رویِ تنم
تَر کن...
خیسیِ هزار شعر
روی
سپیدِ تنم
خواهد رقصید
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_عشق_برایش_حکم_اعدام_بود
#عریان_نوشت
@asheghanehaye_fatima
رویِ تنم
تَر کن...
خیسیِ هزار شعر
روی
سپیدِ تنم
خواهد رقصید
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_عشق_برایش_حکم_اعدام_بود
#عریان_نوشت
@asheghanehaye_fatima
اتفاقِ محال
بستری
است
که تب تو
آتش
به جانش انداخته
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_عشق_برایش_حکم_اعدام_بود
@asheghanehaye_fatima
بستری
است
که تب تو
آتش
به جانش انداخته
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_عشق_برایش_حکم_اعدام_بود
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
خوبم!
آرام بخش های بیشتری می خورم
گریه های کمتری میکنم
و لبخندهایی را می زنم
که روی لبم بنشیند
می زنم...
که بنشیند!
تکان نخورد
می زنم
تا زنده بماند
می زنم ...
تا بر نگردد به کنج
به جانسوز استخوانهایم
به پروانه هایی
که پیله پیله پریدن را وقت مردن توی گوش هم پچ پچ میکنند
به پرنده هایی که
آسمان را
تنها خیالِ رنگی ِ قاب شده ای است
که از مادرانشان
نَقل شده...
می زنم
زنی را که به پرنده
به پروانه
دل بسته بود
اینجا تنها راه پریدن مرگی است
که به رگ گردنش
وصل شده
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_عشق_برایش_حکم_اعدام_بود
#این_شلوغی_که_می_بلعد
خوبم!
آرام بخش های بیشتری می خورم
گریه های کمتری میکنم
و لبخندهایی را می زنم
که روی لبم بنشیند
می زنم...
که بنشیند!
تکان نخورد
می زنم
تا زنده بماند
می زنم ...
تا بر نگردد به کنج
به جانسوز استخوانهایم
به پروانه هایی
که پیله پیله پریدن را وقت مردن توی گوش هم پچ پچ میکنند
به پرنده هایی که
آسمان را
تنها خیالِ رنگی ِ قاب شده ای است
که از مادرانشان
نَقل شده...
می زنم
زنی را که به پرنده
به پروانه
دل بسته بود
اینجا تنها راه پریدن مرگی است
که به رگ گردنش
وصل شده
#مریم_اسدی
#یهویی_نوشت
#هذیان_های_زنی_که_عشق_برایش_حکم_اعدام_بود
#این_شلوغی_که_می_بلعد
کویر تنم
را
به زبانِ خیسِ آغوشت
وعده بده
هزار دانه ی وحشی
به روییدن
زیر پوستم
پوست انداخته اند
#مریم_اسدی
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
را
به زبانِ خیسِ آغوشت
وعده بده
هزار دانه ی وحشی
به روییدن
زیر پوستم
پوست انداخته اند
#مریم_اسدی
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
برای شراب و پنیر
برای مستیِ من
برای فرار میکنم از چنگ زندگی تا...
بگیرمت درآغوشِ آخر
پیک ،پیک
بنوش مرا
تا خالیِ دستمان از اتفاق
به پناه همین آغوش
کمی آرام تر بمیرد
#مریم_اسدی
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
برای شراب و پنیر
برای مستیِ من
برای فرار میکنم از چنگ زندگی تا...
بگیرمت درآغوشِ آخر
پیک ،پیک
بنوش مرا
تا خالیِ دستمان از اتفاق
به پناه همین آغوش
کمی آرام تر بمیرد
#مریم_اسدی
#هذیان_های_زنی_که_به_خیال_معتاد_بود
@asheghanehaye_fatima
تمام ِنبض هایِ تنت
زیر ِانگشتانِ من
شعر می شوند
از فهم ِ قابله ها ی شهر
خارج است
آبستنی واژه ها
با نفسِ داغ ِ تو
#مریم_اسدی
تمام ِنبض هایِ تنت
زیر ِانگشتانِ من
شعر می شوند
از فهم ِ قابله ها ی شهر
خارج است
آبستنی واژه ها
با نفسِ داغ ِ تو
#مریم_اسدی