روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش
روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند
روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟
@asheghanehaye_fatima
#نازک_الملائکه
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش
روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند
روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟
@asheghanehaye_fatima
#نازک_الملائکه
@asheghanehaye_fatima
چقدر در سکوت شب و در تاریکی
به گذشته و رؤیاهایش بازگشتم
و به جستجوی عشقم در میان آوارها برآمدم
ولی جز دردهایش
هیچ نبود تا سیرابم کند
#نازک_الملائکه
چقدر در سکوت شب و در تاریکی
به گذشته و رؤیاهایش بازگشتم
و به جستجوی عشقم در میان آوارها برآمدم
ولی جز دردهایش
هیچ نبود تا سیرابم کند
#نازک_الملائکه
@asheghanehaye_fatima
روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش
روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند
روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟
#نازک_الملائکه
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه :
#سمانه_رضایی
روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش
روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند
روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟
#نازک_الملائکه
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه :
#سمانه_رضایی
و قرن ها از من می پرسند
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن
من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم
#نازک_الملائکه
ترجمه:حسین منصوری
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن
من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم
#نازک_الملائکه
ترجمه:حسین منصوری
@asheghanehaye_fatima
و قرن ها از من می پرسند
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن
من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم
#نازک_الملائکه
ترجمه : حسین منصوری
و قرن ها از من می پرسند
تو کیستی ای زن
و باد از من می پرسد
تو کجایی ای زن
من
روح ناآرام توام ای باد
زمان مرا انکار کرده است
از این رو
من نیز مانند تو
هیچ کجا نیستم
#نازک_الملائکه
ترجمه : حسین منصوری
@asheghanehaye_fatima
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ
ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ
ﺗﻮ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ
ﺩﺭ ﺍﻓﻘﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﻭ ﻣﻦ
ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ
ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯼ ﺑﺮﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯽ ﭘﯿﻮﻧﺪﻧﺪ
#نازک_الملائکه
ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ
ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ
ﺗﻮ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ
ﺩﺭ ﺍﻓﻘﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﻭ ﻣﻦ
ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﻝ ﺧﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ
ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯼ ﺑﺮﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﯽ ﭘﯿﻮﻧﺪﻧﺪ
#نازک_الملائکه