عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



به سلامتی چشم های بسته ام
كه لحظه ای را طولانی مى كند
و دور را مى آورد نزديك...نزديك...نزديك تر

حالا دنيا كافه ى كوچكی ست
با صندلی های چوبی بی رمق
و ليوان های از ياد رفته
كه آوازهای غمگينم مى توانست
هر شب تمامشان را به هم بزند...
مى توانستم روى صندلی كناری ات نشسته باشم
و تو مرا به پیكی از عاشقانه مهمان كنی


بی فايده است
ليوانت را پر كن
پر كن به سلامتی من
ته ليوان را كه ببينی تمام #زن های كافه منم



#ستاره_جوادزاده
@asheghanehaye_fatima



دهانت را به من بده
مى خواهم حرف بزنم
راست بگويم
بدون بوسه هاى مزاحم
كه ميان حرفم مى پرند و
در يك لحظه ناگهان هزار دروغ را در دهان تو مى گذارند

هميشه با خودم حرف مى زدم
و مثل ليوانى خالى پرم از صداهاى پيچيده
كه هر چه حرف مى شنود
با هيچ هوايى پر نمى شود
و هميشه در اوهام خود
دارد چيزى را حل مى كند

حالا با تو حرف مى زنم
از همه چيز
همه چيز...
با تو از يك رژ صورتى حرف مى زنم
يك رژ صورتى كثيف كه خودش را
به نامه هاى تو مى چسبانَد
و فكر مى كند بوى مانده ى يك رژ
تو را به ياد بوسه هاى قديم مى اندازد
يك رژ صورتى كه مى خواهد زمان را به عقب برگرداند
و نمى فهمد كه ديگر اين دندان هاى خنده دار هم مى دانند
تكليف خنده هاى از تاريخ گذشته ام را
هيچ لطيفه اى روشن نمى كند

با تو حرف مى زنم
از يك ساعت مچى زنانه كه عقربه هايش را
براى گذشتن از سال ها تنهايى تيز كرده ام
از يك عينك دودى
كه مى تواند با دو شيشه سياهش
روزهايم را نديده بگيرد
و بگذارد خيلى آرام
گريه ام را پشت خونسردى اش پنهان كنم

از رفتن
از نرفتن با تو حرف مى زنم
و ديگر چه فرقی مى كند از چه حرف مى زنم؟
همين كه گوشی دستت باشد
كافى ست.



📖 #چند_كلمه_قرمز_روى_آينه
#ستاره_جوادزاده
@asheghanehaye_fatima



عقب انداخته ام
بازماندن دهان تو را
بستن دهان چمدانم را
و نوشتن چند كلمه ى قرمز
روى آينه

به خانه بر مى گردى
برايت شام مى كشم، با لبخند !
و تو هيچ وقت نمى فهمى
که رفته ام
و حالا چقدر دور شده ام...




📖 #چند_كلمه_قرمز_روى_آينه
#ستاره_جوادزاده
@asheghanehaye_fatima




دوستت دارم
در سكوت
و در چشمهای بسته
و در دست های رها شده
چرا كه "دوستت دارم" رازی ست
كه در عبور ما از كنار هم زيبا می شود...



#ستاره_جوادزاده
@asheghanehaye_fatima



هرچه شيشه ها را پاك می كنم
ابرها كنار نمی روند!

هرچه به گلدان ها آب می دهم
برف ها آب نمی شوند!

چرا هرچه چشم ها را می بندم
اين قصه به اخر نمی رسد

چرا برای مردهای شهر هيچ اتفاقی نمی افتد؟
چرا راه ها كوتاه نمی آيند؟!

دنيای عجيبی ست!
هرچه بيشتر خودم را در آينه می بینم
بيشتر دلم برای تو تنگ می شود.





📖 #چند_كلمه_قرمز_روی_آينه
#ستاره_جوادزاده
مرا ببوس
اگر از مرگ می‌ترسی.
می‌رسد روزی كه بين من و تو
مرگ خوابيده باشد
ناگهان ببينی چقدر مرا نبوسيده‌ای!


#ستاره_جوادزاده

@asheghanehaye_fatima