@asheghanehaye_Fatima
از دسترس نوازش ات دور افتاده ام
به بيراهه ى دوست داشتن ام بيا
به قصرى جذاب
كه تنها پنجره اش
به حياط ديوانه خانه اى راه دارد
و همه جايش
از ترس پنجه ى نگاهِ بى تفاوت ات
خاموش است
اين بار ديگر
به عيادت من بيا
و به نوازش چشم هاىِ التماس گرِ من
فرصتى بده
تا دنيايم
را در گرماىِ پيرهن ات
خلاصه كنم
#بهنود_فرازمند
از دسترس نوازش ات دور افتاده ام
به بيراهه ى دوست داشتن ام بيا
به قصرى جذاب
كه تنها پنجره اش
به حياط ديوانه خانه اى راه دارد
و همه جايش
از ترس پنجه ى نگاهِ بى تفاوت ات
خاموش است
اين بار ديگر
به عيادت من بيا
و به نوازش چشم هاىِ التماس گرِ من
فرصتى بده
تا دنيايم
را در گرماىِ پيرهن ات
خلاصه كنم
#بهنود_فرازمند
@asheghanehaye_fatima
ببخشيد كه ناگهان پيدايم شد
ببخشيد كه حس خوبى به تو دارم
ببخشيد كه بد بودم، كم بودم، يا دير رسيدم
كه انتظار زيادى از تو دارم
ببخشيد كه حتى
هر چند لحظه اى كوتاه
نتوانستم بگويم دوستت دارم
ببخش و در يك قدمىِ دوست داشتن
اين پا و آن پا نكن
ديگر نمى خواهم فعل هايم ماضى شوند
نمى خواهم "دوستت دارم"، "دوستت داشتم" شود
در هر حال اما
ببخشيد كه من #دوستت_دارم
#بهنود_فرازمند
ببخشيد كه ناگهان پيدايم شد
ببخشيد كه حس خوبى به تو دارم
ببخشيد كه بد بودم، كم بودم، يا دير رسيدم
كه انتظار زيادى از تو دارم
ببخشيد كه حتى
هر چند لحظه اى كوتاه
نتوانستم بگويم دوستت دارم
ببخش و در يك قدمىِ دوست داشتن
اين پا و آن پا نكن
ديگر نمى خواهم فعل هايم ماضى شوند
نمى خواهم "دوستت دارم"، "دوستت داشتم" شود
در هر حال اما
ببخشيد كه من #دوستت_دارم
#بهنود_فرازمند
@asheghanehaye_fatima
بد نیست کمی هم خودت را
جایِ دلِ کوچکِ من بگذاری
هر جای خاطره ات که دست می گذارم، درد می کند
کاش حرفی نبود ـــــ به آغوشم می کشیدی
به سبکِ خودمان اعتراف می کنم
از زنگِ درِ شما هم که بپرسیم:
مادرزاد عاشقِ تو بوده ام
#بهنود_فرازمند
بد نیست کمی هم خودت را
جایِ دلِ کوچکِ من بگذاری
هر جای خاطره ات که دست می گذارم، درد می کند
کاش حرفی نبود ـــــ به آغوشم می کشیدی
به سبکِ خودمان اعتراف می کنم
از زنگِ درِ شما هم که بپرسیم:
مادرزاد عاشقِ تو بوده ام
#بهنود_فرازمند
قلب ام را در خانه ات پنهان كرده ام
دور از چشم تو و من
تا شايد آن روز
با آخرين حد نياز
تن ام را بى هيچ اجبارى
در آغوش بگيرى
#بهنود_فرازمند
@asheghanehaye_fatima
دور از چشم تو و من
تا شايد آن روز
با آخرين حد نياز
تن ام را بى هيچ اجبارى
در آغوش بگيرى
#بهنود_فرازمند
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
شب ها که دریا گهواره ام می شود
و سوسوی ستاره های رنگ پریده
رویِ موج های عریض اش استراحت می کند
آن زمان خودم را از همه کارها و عشق ها رها می کنم
آرام می شوم و تنها نفس می کشم
دریایی تکانم می دهد
که سرد و ساکت در دل هزاران چراغ آسمان دراز کشیده
به دوستانم فکر می کنم
نگاهم را به نگاهشان می دوزم
بی صدا و تنها از تک تکشان می پرسم:
آیا هنوز دوستِ من هستید؟
آیا درد من، همچنان درد شماست؟ و مرگم، مرگِ شما؟
آیا از عشق و غم ام، لا اقل یک پژواک کوتاه احساس می کنید؟
دریا آرام نگاهم می کند
بی صدا لبخند می زند: نه
و هیچ سلام و هیچ پاسخی از جایی بر نمی آید
#هرمان_هسه
شاعر: #آلمان🇩🇪
ترجمه: #بهنود_فرازمند
شب ها که دریا گهواره ام می شود
و سوسوی ستاره های رنگ پریده
رویِ موج های عریض اش استراحت می کند
آن زمان خودم را از همه کارها و عشق ها رها می کنم
آرام می شوم و تنها نفس می کشم
دریایی تکانم می دهد
که سرد و ساکت در دل هزاران چراغ آسمان دراز کشیده
به دوستانم فکر می کنم
نگاهم را به نگاهشان می دوزم
بی صدا و تنها از تک تکشان می پرسم:
آیا هنوز دوستِ من هستید؟
آیا درد من، همچنان درد شماست؟ و مرگم، مرگِ شما؟
آیا از عشق و غم ام، لا اقل یک پژواک کوتاه احساس می کنید؟
دریا آرام نگاهم می کند
بی صدا لبخند می زند: نه
و هیچ سلام و هیچ پاسخی از جایی بر نمی آید
#هرمان_هسه
شاعر: #آلمان🇩🇪
ترجمه: #بهنود_فرازمند
امروز صبح
خبر خوشی می رسد
تو خوابِ مرا دیده ای
#پل_الوار
#شاعر_فرانسه🇫🇷
ترجمه:
#بهنود_فرازمند
@Asheghanehaye_fatima
خبر خوشی می رسد
تو خوابِ مرا دیده ای
#پل_الوار
#شاعر_فرانسه🇫🇷
ترجمه:
#بهنود_فرازمند
@Asheghanehaye_fatima