هیچ کس
او را
که در دوردست ایستاده است
بهتر از من
نمی بیند ...
و هیچ کس
او را
که در کنارم قدم می زند
بیش تر از من
گم نمی کند ...
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
او را
که در دوردست ایستاده است
بهتر از من
نمی بیند ...
و هیچ کس
او را
که در کنارم قدم می زند
بیش تر از من
گم نمی کند ...
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
شب ها
مثل ديوانه اي در شهرم
و روزها
مثل انديشمندي در تيمارستان
و يادم نيست
اين سطرها را
شب نوشته ام
يا روز
در همين شعر
و لابه لاي همين سطرها
زني پنهان است
که شعرهاي نانوشته ام را
در کف دستش نوشته است
و با مشت هاي بسته
با من
گل يا پوچ بازي مي کند
نمي رويم ؟
کمي صبر کن
باران بگيرد
مي رويم ..
@asheghanehaye_fatima
#واهه_آرمن
مثل ديوانه اي در شهرم
و روزها
مثل انديشمندي در تيمارستان
و يادم نيست
اين سطرها را
شب نوشته ام
يا روز
در همين شعر
و لابه لاي همين سطرها
زني پنهان است
که شعرهاي نانوشته ام را
در کف دستش نوشته است
و با مشت هاي بسته
با من
گل يا پوچ بازي مي کند
نمي رويم ؟
کمي صبر کن
باران بگيرد
مي رويم ..
@asheghanehaye_fatima
#واهه_آرمن
از همان آغاز
راه ما کمی از هم جدا بود
تو مثل یک شاعر
عاشق بودی
و من مثل یک عاشق
شعر می سرودم
هر دو گم شدیم
من در پایان یک رویا
تو در یک شعر بی پایان
@asheghanehaye_fatima
#واهه_آرمن
مجموعه:
#باران_بگیرد_می_رویم
#نشر_امرود
راه ما کمی از هم جدا بود
تو مثل یک شاعر
عاشق بودی
و من مثل یک عاشق
شعر می سرودم
هر دو گم شدیم
من در پایان یک رویا
تو در یک شعر بی پایان
@asheghanehaye_fatima
#واهه_آرمن
مجموعه:
#باران_بگیرد_می_رویم
#نشر_امرود
@asheghanehaye_fatima
شب ها
مثل ديوانه اي در شهرم
و روزها
مثل انديشمندي در تيمارستان
و يادم نيست
اين سطرها را
شب نوشته ام
يا روز
در همين شعر
و لابه لاي همين سطرها
زني پنهان است
که شعرهاي نانوشته ام را
در کف دستش نوشته است
و با مشت هاي بسته
با من
گل يا پوچ بازي مي کند
نمي رويم ؟
کمي صبر کن
باران بگيرد
مي رويم
#واهه_آرمن
شب ها
مثل ديوانه اي در شهرم
و روزها
مثل انديشمندي در تيمارستان
و يادم نيست
اين سطرها را
شب نوشته ام
يا روز
در همين شعر
و لابه لاي همين سطرها
زني پنهان است
که شعرهاي نانوشته ام را
در کف دستش نوشته است
و با مشت هاي بسته
با من
گل يا پوچ بازي مي کند
نمي رويم ؟
کمي صبر کن
باران بگيرد
مي رويم
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
با آمدن ات فريب ام دادي
يا با رفتن ات ؟
کاش هرگز تو را نمي ديدم
تا هميشه سراغ ات را
از فرشتگان مي گرفتم
تا تلخ ترين شعرم را هرگز
در گوش خدا نمي خواندم
کاش هرگز تو را نمي ديدم
آن وقت
نه بغضي در گلويم بود
نه دل شدگي
و نه مشتي شعر
#واهه_آرمن
با آمدن ات فريب ام دادي
يا با رفتن ات ؟
کاش هرگز تو را نمي ديدم
تا هميشه سراغ ات را
از فرشتگان مي گرفتم
تا تلخ ترين شعرم را هرگز
در گوش خدا نمي خواندم
کاش هرگز تو را نمي ديدم
آن وقت
نه بغضي در گلويم بود
نه دل شدگي
و نه مشتي شعر
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
می گفت دوست دارم که سیگارت را
همیشه با کبریت روشن می کنی
می گفت دوست دارم که لیوانت را
به تنهایی و
بدون زدن به لیوان یک دوست
سر نمی کشی
می گفت دوست دارم که شعرهایت را
پیش از سرودن
با نیم نگاهی
نشانم می دهی
می گفت دوست دارم که می دانی "عشق یا دیوانگی ست
یا دیگر عشق نیست"
#واهه_آرمن
می گفت دوست دارم که سیگارت را
همیشه با کبریت روشن می کنی
می گفت دوست دارم که لیوانت را
به تنهایی و
بدون زدن به لیوان یک دوست
سر نمی کشی
می گفت دوست دارم که شعرهایت را
پیش از سرودن
با نیم نگاهی
نشانم می دهی
می گفت دوست دارم که می دانی "عشق یا دیوانگی ست
یا دیگر عشق نیست"
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
دلم می خواست
شبی که می رفتی
اتفاق ساده ای می افتاد
راه را گم می کردی
فاخته ای کوکو می کرد
و کلیدی زنگار گرفته
از آشیانه ی خالی درناها
به زمین می افتاد
باران می گرفت
بیدار می شدم
بیدارت می کردم
و ادامه ی این خواب را تو تعریف می کردی
#واهه_آرمن
دلم می خواست
شبی که می رفتی
اتفاق ساده ای می افتاد
راه را گم می کردی
فاخته ای کوکو می کرد
و کلیدی زنگار گرفته
از آشیانه ی خالی درناها
به زمین می افتاد
باران می گرفت
بیدار می شدم
بیدارت می کردم
و ادامه ی این خواب را تو تعریف می کردی
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
تا روزی که بود
دستهایش بوی گل سرخ میداد
از روزی که رفت
گلهای سرخ
بوی دستهای او را میدهند.
#واهه_آرمن
تا روزی که بود
دستهایش بوی گل سرخ میداد
از روزی که رفت
گلهای سرخ
بوی دستهای او را میدهند.
#واهه_آرمن
@asheghanehaye_fatima
هر آن چه را که ندارم؛
در این اتاق
انبار کرده ام
در این اتاق
دیگر جایی برای نشستن و ایستادن
باقی نمانده است
باید روی یکی از دیوارها
مثل عکسی در قاب
آویزان شوم
تنهایی همه جا را اشغال کرده است.
#واهه_آرمن
هر آن چه را که ندارم؛
در این اتاق
انبار کرده ام
در این اتاق
دیگر جایی برای نشستن و ایستادن
باقی نمانده است
باید روی یکی از دیوارها
مثل عکسی در قاب
آویزان شوم
تنهایی همه جا را اشغال کرده است.
#واهه_آرمن