📚 #برشی_از_کتاب
#مکالمه_غیرحضوری
#علیرضا_اسفندیاری
چشم هایم را دوست می داشت.
دیوانه وار دوست می داشت...
همیشه می گفت، شنیدی می گن از این ستون به اون ستون فرجه؟
جواب می دادم، اره دیونه... شنیدم... چطور مگه؟
آرام می گفت، من که می گم از این چشم تو به اون چشمت خودش یه معجزه است!
او بی پروا حرف می زد و من دوباره دیوانه وار عاشقش می شدم.
حرفی نداشتم برای گفتن جز این که میان آن همه سکوت دلچسب بگویم، دو تا چشمام نذرت...
مردهای عاشق شاعرهای دیوانه ای هستند، که با حرف هایشان نفس روح زنی که دوستش دارند را به شماره می اندازند....
@asheghanehaye_fatima
#مکالمه_غیرحضوری
#علیرضا_اسفندیاری
چشم هایم را دوست می داشت.
دیوانه وار دوست می داشت...
همیشه می گفت، شنیدی می گن از این ستون به اون ستون فرجه؟
جواب می دادم، اره دیونه... شنیدم... چطور مگه؟
آرام می گفت، من که می گم از این چشم تو به اون چشمت خودش یه معجزه است!
او بی پروا حرف می زد و من دوباره دیوانه وار عاشقش می شدم.
حرفی نداشتم برای گفتن جز این که میان آن همه سکوت دلچسب بگویم، دو تا چشمام نذرت...
مردهای عاشق شاعرهای دیوانه ای هستند، که با حرف هایشان نفس روح زنی که دوستش دارند را به شماره می اندازند....
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
۲۰ ژانویهی ۱۹۷۹
ما فراموش نمیکنیم،
بلکه چیزی خالی در ما آرام میگیرد.
#برشی_از_کتاب "خاطرات سوگواری"
#رولان_بارت
برگردان #محمدحسین_واقف
#نشر حرفههنرمند
صفحه ۲۳
۲۰ ژانویهی ۱۹۷۹
ما فراموش نمیکنیم،
بلکه چیزی خالی در ما آرام میگیرد.
#برشی_از_کتاب "خاطرات سوگواری"
#رولان_بارت
برگردان #محمدحسین_واقف
#نشر حرفههنرمند
صفحه ۲۳
@asheghanehaye_fatima
محبوبم!
همه یک جهنم دارند. تنها منم که چند جهنم دارم؛ جهنم دوری از تو، جهنم تنهایی، جهنم بی کسی، جهنم بی صدایی...
#برشی_از_کتاب "دست بردن زیر لباس سیب"
#محمد_صالح_علاء
محبوبم!
همه یک جهنم دارند. تنها منم که چند جهنم دارم؛ جهنم دوری از تو، جهنم تنهایی، جهنم بی کسی، جهنم بی صدایی...
#برشی_از_کتاب "دست بردن زیر لباس سیب"
#محمد_صالح_علاء
@asheghanehaye_fatima
ما بَـمی ها یک عبارت خوشمزه ای راجع به گریه داریم. نمی گوییم "گریه کردم" یا "به گریه افتادم" یا "شروع کردم به گریه کردن" ، می گوییم "گریه شدم" ؛ یعنی تبدیل شدم به گریه و این خیلی قشنگ تر و عمیق تر است. این که تو ساز بزنی تا ساز بشوی، خیلی تفاوت دارد. این که تو فوتبال بازی کنی و بشوی خود فوتبال، بشوی مارادونا، زیدان، رونالدینیو. خیلی تفاوت معامله است.
#برشی_از_کتاب
#خال_سیاه_عربی📚
👤#حامد_عسکری ✍🏻
ما بَـمی ها یک عبارت خوشمزه ای راجع به گریه داریم. نمی گوییم "گریه کردم" یا "به گریه افتادم" یا "شروع کردم به گریه کردن" ، می گوییم "گریه شدم" ؛ یعنی تبدیل شدم به گریه و این خیلی قشنگ تر و عمیق تر است. این که تو ساز بزنی تا ساز بشوی، خیلی تفاوت دارد. این که تو فوتبال بازی کنی و بشوی خود فوتبال، بشوی مارادونا، زیدان، رونالدینیو. خیلی تفاوت معامله است.
#برشی_از_کتاب
#خال_سیاه_عربی📚
👤#حامد_عسکری ✍🏻
«من فقط می گویم دیوانگی، ناتوانی در به اشتراک گذاشتن افکارت است. مثل این است که در یک کشور بیگانه باشی، بتوانی همه چیز را ببینی و درک کنی اما در شرح دادن نیازهایت و چیزهایی که برای انجام آن ها به کمک نیاز داری، ناتوان باشی، چون تو زبان آن ها را بلد نیستی.»
- «همه ی ما آن را تجربه کرده ایم.»
- «همه ی ما به نوعی دیوانه هستیم.» 🌾
📚#برشی_از_کتاب
📝#ورونیکا_تصمیم_میگیرد_بمیرد
👤#پائولو_کوئیلو✍🏻
@asheghanehaye_fatima
- «همه ی ما آن را تجربه کرده ایم.»
- «همه ی ما به نوعی دیوانه هستیم.» 🌾
📚#برشی_از_کتاب
📝#ورونیکا_تصمیم_میگیرد_بمیرد
👤#پائولو_کوئیلو✍🏻
@asheghanehaye_fatima
گناه یک مرد، صرفاً او را جسورتر میکند، امّا گناه یک زن او را رسوا...
اعترافات فرنی لنگتون
#سارا_کالینز
#برشی_از_کتاب 📚
@asheghanehaye_fatima
اعترافات فرنی لنگتون
#سارا_کالینز
#برشی_از_کتاب 📚
@asheghanehaye_fatima
بیخود میگویند زن، زن است و همه زنان یکیاند! زن اگر یکیاش حریر است و لطافت به جانت می دهد دیگریاش از موسیقی است و میان قلبت کمانچه و سه تار و نی مینوازد. زن اگر یکیاش دشتی پر از نرگس سفید و پونه است و عطرش سرت را مست میکند دیگریاش همچون چای، دمنوش، چِز، گلگاوزبان و گلاَروانه، جانت را آرام میکند. اما تو چه؟ تو چون حریر لطیفی و چون موسیقی دلنواز! تو دشتی پر از نرگس سفید و پونهای و با عطرت مستم می کنی و چون چای و گلاَروانه آرامم می کنی! تو یک زنی و همه زنان در تو جمعاند…
#سیما_امیرخانی
📚#برشی_از_کتاب
@asheghanehaye_fatima
#سیما_امیرخانی
📚#برشی_از_کتاب
@asheghanehaye_fatima