✍یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم: اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و به نظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم، در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج در چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی...
خاطرات مهندس #ایرج_حسابی
@asheghanehaye_fatima
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم: اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و به نظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم، در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج در چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی...
خاطرات مهندس #ایرج_حسابی
@asheghanehaye_fatima
دایی جان ناپلئون
تهران پادکست
والا بابام جان دروغ چرا تا قبر آ.آ.آ.آ
ما خودمان عاشق شدیم
آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ میبینده
وقتی می بینیش توی دلت پنداری تنور نونوایی روشن کردن
همه مال و منال دنیا رو برای اون میخوای
#ایرج_پزشکزاد
یاد و نامشان گرامیباد
#دایی_جان_ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
ما خودمان عاشق شدیم
آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ میبینده
وقتی می بینیش توی دلت پنداری تنور نونوایی روشن کردن
همه مال و منال دنیا رو برای اون میخوای
#ایرج_پزشکزاد
یاد و نامشان گرامیباد
#دایی_جان_ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
وقتی خاطر یکی را می خواهی... آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ می بنده... وقتی می بینیش یک هورمی تو این دلت بلند میشه، پنداری تنور نانوایی را روشن کردند... همه چیز دنیا را، همه مال و منال دنیا را برای او می خواهی، پنداری حاتم طائی شدی
#ایرج_پزشکزاد
📖 دایی جان ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
#ایرج_پزشکزاد
📖 دایی جان ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
باز روز آمد به پایان، شامِ دلگیر است و من
تا سحر سودایِ آن زلفِ چو زنجیر است و من
دیگران سرمست در آغوشِ جانان خفتهاند
آنکه بیدارست هر شب، مرغِ شبگیر است و من
گفته بودم زودتر در راهِ عشقت جان دهم
بعد از این تا زنده باشم، عُذرِ تأخیر است و من
سبحه و سَجّاده و مُهری مرتّب کرده شیخ
تا چه پیش آید خدا، یا دامِ تزویر است و من
از درِ شاهانِ عالَم لَذَّتی حاصل نشد
بعد از این در کنجِ عُزلت، خدمتِ پیر است و من
با چنین رعناغزالی خدعهساز و عشوهباز
پنجه اندر پنجه کردن، قوّهی شیر است و من
هر گرفتاری کند تدبیرِ استخلاصِ خویش
تا گرفتارش شوم، پیوسته تدبیر است و من
مَنعَم از کوشش مکن ناصح که آخِر میرسم
یا به جانان یا به جان، میدانِ تقدیر است و من
تا نویسم شِمّهای از شرحِ دردِ اشتیاق
از سرِ شب تا سحر، اسبابِ تحریر است و من
شاه میخواهم که گوید در رخِ اعدایِ مُلک
قطع و فصلِ این دعاوی، کارِ شمشیر است و من
در نظامِ امرِ کشور در رواجِ خطِّ عشق
آنکه بتواند سرافرازی کند، میر است و من
خواجهی اعظم نظامالسّلطنه کز خدمتش
آنکه نازد بر زمین و آسمان، تیر است و من
پیشِ اربابِ هنر در یک دو بیت از این غزل
قافیه گر شایگان شد، عذرِ تقصیر است و من
#ایرج_میرزا
@asheghanehaye_fatima
تا سحر سودایِ آن زلفِ چو زنجیر است و من
دیگران سرمست در آغوشِ جانان خفتهاند
آنکه بیدارست هر شب، مرغِ شبگیر است و من
گفته بودم زودتر در راهِ عشقت جان دهم
بعد از این تا زنده باشم، عُذرِ تأخیر است و من
سبحه و سَجّاده و مُهری مرتّب کرده شیخ
تا چه پیش آید خدا، یا دامِ تزویر است و من
از درِ شاهانِ عالَم لَذَّتی حاصل نشد
بعد از این در کنجِ عُزلت، خدمتِ پیر است و من
با چنین رعناغزالی خدعهساز و عشوهباز
پنجه اندر پنجه کردن، قوّهی شیر است و من
هر گرفتاری کند تدبیرِ استخلاصِ خویش
تا گرفتارش شوم، پیوسته تدبیر است و من
مَنعَم از کوشش مکن ناصح که آخِر میرسم
یا به جانان یا به جان، میدانِ تقدیر است و من
تا نویسم شِمّهای از شرحِ دردِ اشتیاق
از سرِ شب تا سحر، اسبابِ تحریر است و من
شاه میخواهم که گوید در رخِ اعدایِ مُلک
قطع و فصلِ این دعاوی، کارِ شمشیر است و من
در نظامِ امرِ کشور در رواجِ خطِّ عشق
آنکه بتواند سرافرازی کند، میر است و من
خواجهی اعظم نظامالسّلطنه کز خدمتش
آنکه نازد بر زمین و آسمان، تیر است و من
پیشِ اربابِ هنر در یک دو بیت از این غزل
قافیه گر شایگان شد، عذرِ تقصیر است و من
#ایرج_میرزا
@asheghanehaye_fatima
مرد من
سیمین غانم
«مرد من»
🎙●خواننـده: #سیمین_غانم
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #بیات_بیات
بگو ای مرد من ای از تبار هرچه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بیرمق
ای کوه خسته...
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننـده: #سیمین_غانم
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #بیات_بیات
بگو ای مرد من ای از تبار هرچه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بیرمق
ای کوه خسته...
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیه های عمو اسدالله...
اول ، بهش نشون نده که خیلی دوسش داری
دوم، اگر دیدی داره از کفت میره ، سانفرانسیسکو یادت نره...
#دیالوگ
#سانفرانسیسکو
#دایی_جان_ناپلئون
#ایرج_پزشکزاد
@asheghanehaye_fatima
اول ، بهش نشون نده که خیلی دوسش داری
دوم، اگر دیدی داره از کفت میره ، سانفرانسیسکو یادت نره...
#دیالوگ
#سانفرانسیسکو
#دایی_جان_ناپلئون
#ایرج_پزشکزاد
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بچه:تروخدا بیا باهم بریم عروسی
میشه تو بابانوی من باشی🤣🤣🤣
#دیالوگ
#بچه
#مهمونی
#ایرج_طهماسب
@asheghanehaye_fatima
میشه تو بابانوی من باشی🤣🤣🤣
#دیالوگ
#بچه
#مهمونی
#ایرج_طهماسب
@asheghanehaye_fatima
دیشبو سنبل سایه گل خوابیده
چ خوابی آهو...
#عزیز_روزهام
سایهی برگی بر باغچه میافتد
یکی به سایه مینگرد
یکی به برگ
و دیگری
خورشید را مینگرد ...
#ایرج_طهماسب
( بهار ۱۴۰۱ )
@asheghanehaye_fatima
چ خوابی آهو...
#عزیز_روزهام
سایهی برگی بر باغچه میافتد
یکی به سایه مینگرد
یکی به برگ
و دیگری
خورشید را مینگرد ...
#ایرج_طهماسب
( بهار ۱۴۰۱ )
@asheghanehaye_fatima
Parvaanehi Dar Mosht
Ebi - IranMelody
🎼●آهنگ: «پروانهیی در مشت»
🎙●خواننـده: #ابی (#ابراهیم_حامدی)
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #شوبرت_آواکیان
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننـده: #ابی (#ابراهیم_حامدی)
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #شوبرت_آواکیان
@asheghanehaye_fatima
نگهت شعر و تداعی گر کندوی عسل
دولبت قند و نمایانگر قانون غزل
یاد تو دردل ما بس شده تکرار ولی
لهجه ی چشم تو قانون فرامرز و ملل
اسم تو گشته کنون وردِ زبانهای همه
سخنت دردهن خلق شده بیت و مثل
باز تقدیم تو کردم سبدی غنچه ی رُز
نرگس مست تو خنیاگر آغوش وبغل
طعم لبخندتو رامشگر ارباب هنر
لحن خندیدنت آن حادثه ی خوب غزل
مثل نجوای نخستین سخن معشوقی
بوی گل میدهی و عطر خوش از روز ازل
صورتت چهره مهتاب و نهانخانه مهر
طعنه زد ماه تو بر هاله ی اطراف زُحل
باز بر یکشبِ مهمان شدنت دعوا شد
باز با روی توشدگرم شب بحث و جدل
شهره ی روز تویی مثل شب زلزله خیز
شهرقلبی که گذر کرده ازآن بیمِ گُسل
کاری از فعلِ " ترا، دوست..." مگر هست بگو
ورنه فریاد زنم : "حیِّ علی خیر العمل" ...
#ایرج_رستمی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
دولبت قند و نمایانگر قانون غزل
یاد تو دردل ما بس شده تکرار ولی
لهجه ی چشم تو قانون فرامرز و ملل
اسم تو گشته کنون وردِ زبانهای همه
سخنت دردهن خلق شده بیت و مثل
باز تقدیم تو کردم سبدی غنچه ی رُز
نرگس مست تو خنیاگر آغوش وبغل
طعم لبخندتو رامشگر ارباب هنر
لحن خندیدنت آن حادثه ی خوب غزل
مثل نجوای نخستین سخن معشوقی
بوی گل میدهی و عطر خوش از روز ازل
صورتت چهره مهتاب و نهانخانه مهر
طعنه زد ماه تو بر هاله ی اطراف زُحل
باز بر یکشبِ مهمان شدنت دعوا شد
باز با روی توشدگرم شب بحث و جدل
شهره ی روز تویی مثل شب زلزله خیز
شهرقلبی که گذر کرده ازآن بیمِ گُسل
کاری از فعلِ " ترا، دوست..." مگر هست بگو
ورنه فریاد زنم : "حیِّ علی خیر العمل" ...
#ایرج_رستمی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
Khatoon
Ebi
کدوم شاعر کدوم عاشق کدوم مَرد،تو رو دید و به یادِ من نیفتاد
به یادِ هق هق بی وقفه ی من،توی آغوش معصومانه ی باد
تو اسمت معنی ایثارِ آبه،برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی،واسه این زخمی دلبستگی ها...
نجیب و با شکوه و حیرت آور،تو خاتونِ تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما،مثل شکستنِ من بی صدایی...
تو باور می کنی اندوه ماهو،تو می فهمی سکوت بیشه ها رو...
هجوم تند رگبار تگرگی،که می شناسی غرور شیشه ها رو
تو معصومی مثل تنهاییِ من،شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومیِ من،رفیقِ قله های پاک و مغرور
نجیب و باشکوه و حیرت آور،تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما مثل شکستن من بی صدایی
ببین من آخرین برگ درختم،درخت زخمی از تیغ زمستون...
منو راحت کن از تنهاییِ من،منو پاکیزه کن با غسل بارون
تو تنها حادثه تنها امیدی،برای قلب من این قلب مسموم
رَدای روشن آمرزشی تو،برای این تنِ محکوم مهزوم...
#ایرج_جنتی_عطایی
#ابی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به یادِ هق هق بی وقفه ی من،توی آغوش معصومانه ی باد
تو اسمت معنی ایثارِ آبه،برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی،واسه این زخمی دلبستگی ها...
نجیب و با شکوه و حیرت آور،تو خاتونِ تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما،مثل شکستنِ من بی صدایی...
تو باور می کنی اندوه ماهو،تو می فهمی سکوت بیشه ها رو...
هجوم تند رگبار تگرگی،که می شناسی غرور شیشه ها رو
تو معصومی مثل تنهاییِ من،شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومیِ من،رفیقِ قله های پاک و مغرور
نجیب و باشکوه و حیرت آور،تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما مثل شکستن من بی صدایی
ببین من آخرین برگ درختم،درخت زخمی از تیغ زمستون...
منو راحت کن از تنهاییِ من،منو پاکیزه کن با غسل بارون
تو تنها حادثه تنها امیدی،برای قلب من این قلب مسموم
رَدای روشن آمرزشی تو،برای این تنِ محکوم مهزوم...
#ایرج_جنتی_عطایی
#ابی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خاکستری
ابی
🎼●آهنگ: «خاکستری»
🎙●خواننده: #ابی {#ابراهیم_حامدی}
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #بابک_بیات [ ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ – ۵ آذر ۱۳۸۵ ]
به انتظارِ فصلِ تو
تمامِ فصلها گذشت
چه یأسِ بینهایتی
ندیمِ من بود...
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #ابی {#ابراهیم_حامدی}
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #بابک_بیات [ ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ – ۵ آذر ۱۳۸۵ ]
به انتظارِ فصلِ تو
تمامِ فصلها گذشت
چه یأسِ بینهایتی
ندیمِ من بود...
@asheghanehaye_fatima