اگر میتوانستم کلمهای بسازم و به زبان فارسی بیفزایم “درسناک” را میساختم، به معنای پر از درس و شبیه دردناک که به معنی پر از درد است. درسناک را میساختم برای زمانهایی که آدمها در وضعیتی قرار میگیرند که از آن درسهای بزرگ و فراوانی میآموزند. درسناک را میساختم برای زمانهایی که آدمها در وضعیتی قرار میگیرند که حجم زیادی از آنچه درست میدانستند نادرست از کار در میآید. درسناک را میساختم برای زمانهایی که آدمها در وضعیتی قرار میگیرند که ناگهان غبارهای دور و برشان مینشیند، ابرها کنار میرود، و آنچه پیش از این نمیدیدند، آشکار میشود.
درسناک را میساختم برای وضعیتی که آگاهی سیلوار از راه میرسد. وضعیتی که گاهی دردناک هم هست.
#امیرعلی_بنی_اسدی
@asheghanehaye_fatima
درسناک را میساختم برای وضعیتی که آگاهی سیلوار از راه میرسد. وضعیتی که گاهی دردناک هم هست.
#امیرعلی_بنی_اسدی
@asheghanehaye_fatima
آدمی که دور تا دورش را دریای بیتفاوتی گرفته باید با هر تقلایی که شده یک جزیره برای خودش دست و پا کند. جزیرهای که در آن یک مختصر حساسیتی باقی مانده باشد. جزیرهای که هنوز بشود در ساحل آن ایستاد و برای چیزی خشمگین شد و فریاد کشید. جزیرهای که بشود در یک سمتش ایستاد و به یک سمتش پا نگذاشت. جزیرهای که بشود روی شیرینی میوه یکی از درختهایش قسم خورد. جزیرهای که تپهای داشته باشد برای گریستن و تپه دیگری برای از ته دل خندیدن. جزیرهای که همه چیزش بیقدر و بیارزش نباشد. جزیرهای که در آن درست و نادرست، گرم و سرد، راست و دروغ، بالا و پایین، کم و زیاد، قدیس و گناهکار هنوز در چشم آدمها با هم تفاوت داشته باشند. جزیره آدمهایی که تسلیم بیتفاوتی نشدهاند.
#امیرعلی_بنی_اسدی
@asheghanehaye_fatima
#امیرعلی_بنی_اسدی
@asheghanehaye_fatima