.
به من بگو که کجا میروی
پس از آنوقتها
که رویاها تعطیل میشوند
و ما به گریه روی میآوریم...
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
به من بگو که کجا میروی
پس از آنوقتها
که رویاها تعطیل میشوند
و ما به گریه روی میآوریم...
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
.
به جز دو دست من، دو چشم من، لبان من
به جز دو دست او، دو چشم او، لبان او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که من مکیدهام ز قلب او، هزار آرزوی او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که این درخت خشک را
من آفریدهام
کس از کسان شهر را خبر نشد
که آبشار شیشهها فرو شکست و ریخت
و یک زن از خرابههای قلب من رمید
و مردی از خرابههای قلب او گریخت
به جز دو قلب ما، درون خانهای ز خانههای شهر،
کس از کسان شهر را خبر نشد
که کشتن است عشق، عشق کشتن است
کس از کسان شهر را خبر نشد
که مردن است عشق، عشق مردن است
کنون برهنه ایستادهام میان چار راه شهر
شفای من، درون خانهای ز خانههای شهر نیست
شفای من درون قلب عابران چار راه نیست
شفای من درون ابرهای روی کوه هاست
شفای من درون برف هاست
برهنه ایستادهام میان چار راه شهر
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر! : و نعره میزنم
که گرچه مرده قلب من، ولی نمرده روح من
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر..
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
به جز دو دست من، دو چشم من، لبان من
به جز دو دست او، دو چشم او، لبان او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که من مکیدهام ز قلب او، هزار آرزوی او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که این درخت خشک را
من آفریدهام
کس از کسان شهر را خبر نشد
که آبشار شیشهها فرو شکست و ریخت
و یک زن از خرابههای قلب من رمید
و مردی از خرابههای قلب او گریخت
به جز دو قلب ما، درون خانهای ز خانههای شهر،
کس از کسان شهر را خبر نشد
که کشتن است عشق، عشق کشتن است
کس از کسان شهر را خبر نشد
که مردن است عشق، عشق مردن است
کنون برهنه ایستادهام میان چار راه شهر
شفای من، درون خانهای ز خانههای شهر نیست
شفای من درون قلب عابران چار راه نیست
شفای من درون ابرهای روی کوه هاست
شفای من درون برف هاست
برهنه ایستادهام میان چار راه شهر
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر! : و نعره میزنم
که گرچه مرده قلب من، ولی نمرده روح من
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر..
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
Majnoon
Reza Nikfarjam
🎼●آهنگِ: «غریبِ دریا»
🎙●با صدای: #رضا_نیکفرجام
من غریبِ دریا
نشسته اینجا
به انتظارت و بیقرارت
که باز آیی و رخ نمایی
بگو کجایی
@asheghanehaye_fatima
🎙●با صدای: #رضا_نیکفرجام
من غریبِ دریا
نشسته اینجا
به انتظارت و بیقرارت
که باز آیی و رخ نمایی
بگو کجایی
@asheghanehaye_fatima
امروز بوسههای تو يادم آمد
در اين زمين زيبای بيگانه
و کاکل کوتاه موهايت
کوتاه ؟ يا بلند ؟
يا فرق باز شده از وسط ؟
يادم نيست
و دستهایت
و شانههایت
و آن مورب نورانی از چشمهایت
چيزی ميان مشکی و عسل و خرمايی
بی جنس ؟
انگار با تمامی جنسیتها
يادم نيست
اینها تمام حافظه ی من نيست
تنها اشارههایی از فاصلههاست
مجموعههای فاصلهها يادهای توست
يا يادهای شما ؟
يادم نيست
آيا تو يک نفری ؟
يا مجموعه نفراتی ؟
يا ترکيبی از اشارههای سراسر تصادفی از چهرههای عزيزی هستی که می شناخته ام ؟
يادم نيست؟
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
در اين زمين زيبای بيگانه
و کاکل کوتاه موهايت
کوتاه ؟ يا بلند ؟
يا فرق باز شده از وسط ؟
يادم نيست
و دستهایت
و شانههایت
و آن مورب نورانی از چشمهایت
چيزی ميان مشکی و عسل و خرمايی
بی جنس ؟
انگار با تمامی جنسیتها
يادم نيست
اینها تمام حافظه ی من نيست
تنها اشارههایی از فاصلههاست
مجموعههای فاصلهها يادهای توست
يا يادهای شما ؟
يادم نيست
آيا تو يک نفری ؟
يا مجموعه نفراتی ؟
يا ترکيبی از اشارههای سراسر تصادفی از چهرههای عزيزی هستی که می شناخته ام ؟
يادم نيست؟
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
این «گذشته» است که شب میخزد زیر شمدت. پشت میکنی روبهروی توست.
سر در بالش فرو میکنی میان بالِش توست.
مثل سایه است و از آن بدتر.
سایه، نور که نباشد، دیگر نیست.
اما «گذشته» در خموشی و ظلمت با توست.
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
سر در بالش فرو میکنی میان بالِش توست.
مثل سایه است و از آن بدتر.
سایه، نور که نباشد، دیگر نیست.
اما «گذشته» در خموشی و ظلمت با توست.
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
انسان شهرش را عوض میکند، کشورش را عوض میکند ولی کابوسها را نه. فرقی هم نمیکند سوار کدام قطار شده باشی و در کدام یک از ایستگاههای جهان پیاده شده باشی؛ این تنها جامهدانی ست که وقتی باز میکنی همیشه لبالب است از همان کابوس.
وردی که برهها میخوانند
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
وردی که برهها میخوانند
#رضا_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
و من اگر نباشم
تو که معشوق منی
مگر به دیدهی عشاق دیگری در آینده خواهی نشست ؟
هزار آینهی شخصی دیوانه برافراشتهام
به دور عشوهی بیانتهای تو
ـ "عشوه " ـ چه واژهی والایی
انگار آن را تو بر زبان راندی اول و بعد زن قیامت شد
و از پسِ آن بود که هیچ آینهی دیگری را اجازه ندادم
نوک آن ناخن نوچیدهی ظریف تو را انعکاس دهد
عاشق اگر حسود نباشد
حتماً دیوانه است
و یا زیبایی سرش نمیشود
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
تو که معشوق منی
مگر به دیدهی عشاق دیگری در آینده خواهی نشست ؟
هزار آینهی شخصی دیوانه برافراشتهام
به دور عشوهی بیانتهای تو
ـ "عشوه " ـ چه واژهی والایی
انگار آن را تو بر زبان راندی اول و بعد زن قیامت شد
و از پسِ آن بود که هیچ آینهی دیگری را اجازه ندادم
نوک آن ناخن نوچیدهی ظریف تو را انعکاس دهد
عاشق اگر حسود نباشد
حتماً دیوانه است
و یا زیبایی سرش نمیشود
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima