عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
💜
#شب_پنجم :
سلام.
بیا ببین امشب چه چیز هیجان انگیزی پیدا کردم! یک بسته کاغذ رنگی که قبلا وقتی حوصله داشتم با آن کاردستی درست می‌کردم. تو هم با همین کاغذ رنگی‌ها برایم چندتا هواپیما درست کرده بودی. یادت هست؟
چقدر ماهر بودی. هیچ‌وقت ندیدم کسی مثل تو هواپیما درست کند. میگفتی این‌ کاغذها خیلی رنگی‌ست. کاغذ مشکی نداری؟ می‌گفتم نه. با همین‌ها درست کن. با کاغذ رنگی قشنگ‌تر می‌شود. هواپیمایت را می‌گذاشتم روی میز کارم. چیزی نمی‌گفتی. می‌خندیدی.
.
دنیای من رنگارنگ است. بیشتر بنفش. با کمی سبز. رنگ‌های روشن و درخشان. روزهایی که خوشحالم، نارنجی. روز‌هایی که پر انرژی هستم، قرمز. وقت‌هایی که دراز می‌کشم و فکر می‌کنم، آبی. وقتی می‌خندم، صورتی. تو؟؟؟ تو مشکی و خاکستری هستی. اصلا یک گوشه‌ی زندگی‌ام افتاده‌ای وسط این همه رنگ. نمی‌دانم چطور سیاهی خودت را به زندگی رنگی من ترجیح دادی!
دیروز یکی از بچه‌هارا دیدم. گفت دوباره ساکت و بی‌حوصله شدی و پاچه‌ی مردم را میگیری و اصلا نمی‌شود با تو حرف زد. دلم می‌خواست  بگویم "به جهنم! افسرده‌ی بدبخت!" اما ته دلم چیزی داشت به سمت تو می‌دوید. صدای رنجوری که می‌خواستم برگردد تو را نوازش کند بگوید "اشکالی ندارد. همه چیز درست می‌شود. می‌دانم دلت شکسته. می‌دانم غمگینی و نمی‌توانی حرف‌هایت را به زبان بیاوری. ناراحت نباش. من اینجا هستم کنار تو. می‌دانم روحت درد می‌کند و آشوبی. تنها من می‌توانم تورا آرام کنم. چای می‌خوری یا قهوه؟ می‌خواهی بغلت کنم دوتایی گریه کنیم؟"
ولی اصلا چرا من باید برگردم تورا نوازش کنم؟ من که خودم هنوز نتوانسته‌ام زخم‌هایی که به من زدی را ببندم، چرا باید دوباره ناجی تو شوم؟
پاچه‌ی مردم را بگیر! گریه کن! درد بکش! اصلا اگر از من بپرسی این کارما است که زده توی کمرت. درد بکش و تنها بمان تا قدر من را بیشتر بدانی...
.
طاقت نمی‌آورم.
دلم می‌خواهد گوشی تلفن را بردارم، به تو زنگ بزنم و حالت را بپرسم. صدایت را بشنوم.  در سرم جنگ برپاست:
-اگر جواب نداد چه؟
-اگر برداشت و گفت دیگر به من زنگ نزن چه؟
-اگر به جای خودش، کسی که تلفن را جواب داد زنی جز تو باشد چه؟
-اگر اگر اگر اگر
-اگر فراموشت کرده باشد چه؟
کاش اینجا بودی به من می‌گفتی باید با تو چکار کنم؟ از راه دور بغلت می‌کنم و امیدوارم آرام شوی. تابحال از دور کسی را بغل کرده‌ای؟
.
دلم گرفته. شب است. نشسته‌ام جلوی آینه موهایم را شانه می‌کنم. بازمانده‌ی موهایم را! قبلا گفته بودم که چه بلایی سر موهایم آمد. دوبار رفتم دکتر. هردوبار پرسید "جدیدا شوک بهت وارد شده؟ اضطراب داشتی؟" اول گفتم "نه!" بعد با کمی مکث گفتم "نه خیلی". دکتر مابین یک کیسه قرص تقویتی، آرام‌بخش داده بود. قبلا هم از این قرص‌ها خورده بودم. برای قلبم‌ کمی آدم را آرام می‌کند. یعنی میدانی یک چیزی سر جایش نیست، قلبت شکسته، زندگی‌ات درد می‌کند، اما بی‌تفاوتی. می‌فهمی و بی‌تفاوتی. بی‌تفاوتی و رنگ‌های زندگی‌ات کمرنگ می‌شود. دیگر روزهای شاد نارنجی نیست. نارنجیِ کدر است. نارنجیِ قاطی شده با خاکستری. روز قرمز نداریم. روزها نهایتا صورتی چرک هستند. هیچ رنگی درخشان نیست. رنگ‌ها بی‌جان هستند. می‌فهمی چه می‌گویم؟ انگار همه‌ی رنگ‌های خمیر بازی را باهم قاطی کرده باشی...
.
محبوب من، مخلص کلام. امشب هم دلم با تو صاف نیست. چهار ماه و پنج روز گذشته است. تو، دنیای رنگی من را خراب کردی و رفتی.

#این_نامه_را_یک_روز_می‌خوانی
قربانت
شب بخیر

#اهورا_فروزان
#نامه_شب_پنجم
💜
@asheghanehaye_fatima