عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
قطاری که تو را برد
چه چیزی را با خود برمی‌گرداند؟
تعادل دنیا گاهی به مویی بند است
لوکوموتیوران تو
کاش این را می‌دانست

#حافظ_موسوی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



دلم را به باد داده ام
دهانم را در سپیده دمی بی هنگام
جا گذاشته ام
رهایم نمی کنند
این صداها
که از گودال استخوان های جوان شما بر می خیزد

پرنده ها می آیند و می روند ،
و من با حسرت به آسمان نگاه می کنم

ما با یقینی ساده به دنیا آمدیم
و اسب هامان را
در خیال یقینی راندیم

دلم را از باد پس بگیرید
دهانم را به من بدهید

تا شعر نام های شما را
تمام کنم .



#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



اندازه ی همين يکی دو سطر
فرصت داريم
از تيررس نگاه اين فرشته ها که دور شويم
بهشت که نه
نيمکتی را به تو نشان خواهم داد
که مثل يک گناهِ تازه
وسوسه انگيز است

#حافظ_موسوی
پروانه
رنگ بال‌هایش را از یاد برده است
پرنده
آوازش را به یاد نمی‌آورد
دعا کنید
سطرهای عاشقانه
از یادمان نرود

#حافظ_موسوی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


می‌دانم نمی‌دانی
چقدر دوستت دارم
و چقدر این دوست داشتن همه چیزم را
در دست گرفته است
می‌دانم نمی‌دانی
چقدر بی‌آنکه بدانی می‌توانم دوستت داشته باشم
بی‌آنکه نگاهت کنم
صدایت کنم
بی‌آنکه حتی زنده باشم
می‌دانم نمی‌دانی
تا بحال چقدر دوست داشتنت
مرا به کشتن داده است



#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



سیبی که در نگاه تو می چرخد.
 آدم را وسوسه می کند
 بیا از این جهنم فرار کنیم
  اندازه ی همین یکی دو سطر فاصله داریم
 از تیر رس نگاه این فرشته ها که دور شویم
 بهشت که نه
 نیمکتی را نشان تو خواهم داد
 که مثل یک گناه تازه
 وسوسه انگیز است
  باید شتاب کنیم
  اما تو... باید مواظب موهایت هم باشی
 شاخه های این درخت های کنار خیابان
 گیره از موی دختران می ربایند
 باد هم که نباشد
 برای پریشانی این شهر
 هزار بهانه پیدا می شود
 حیف است سیب را نچیده بمیریم.


#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



از ستاره ها دورتر نمی روم
تو همین جا منتظر باش
به گنجشک ها گفته ام
هوای دلتنگی ات را داشته باشند
تا من برگردم
جایی میان همین ستاره ها
چمشه ای ست
پوشیده از علف های نقره ای
مگر تو نمی خواستی زیر نور ماه بنشینی
و درخت ها و گربه ها و شیروانی های نقره ای را
- تماشا کنی؟
ماه،
از آب همین چشمه نوشیده است
که این همه مهتابی ست
کنار پنجره منتظرم باش!
 


" #حافظ_موسوی"
@asheghanehaye_fatima



چطور بگويم؟!
ما با سيگارهاي‌مان دود می‌شويم
و جهان را
از اين كه هست
تاريك‌تر می‌كنيم...


#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



معشوقه‌ی منی تو
با انگشت‌های کشیده
دست‌های سفید

ببین چطور از بینی اسب‌ها
پیشانی قطارها
و از گور کوچک تو
که ماری سیاه بر آن خفته است
بخار بر می‌خیزد

بیا به خانه برگردیم
بگذار اسب‌ها آرام بگیرند
قطارها در ایستگاه‌ها بایستند
و مار سیاه به لانه‌ی خود برگردد

معشوقه‌ی منی تو
و استخوان‌های لاغر انگشتانت
در دست‌های من است

#حافظ_موسوی
Forwarded from پیوند نگار
‍ در آشپزخانه مي‌نشينيم
و چيزی پنهان مانده در گلو را
دود مي‌كنم
دهن كجي قندان بهانه است
و تيزي براق كارد هيچ ارتباطي با وسوسه سمج رگ‌ها نمي‌تواند داشته باشد

چطور بگويم؟!
ما با سيگارهاي‌مان دود می‌شويم
و جهان را از اين كه هست
تاريك‌تر می‌كنيم..

#حافظ_موسوی



@asheghanehaye_fatima
غمگین که می‌شوی
مه از تمام دره‌های جهان
سوی خانه‌ی ما می‌آید
یک لحظه پشت پنجره می‌ایستد
و بعد
آرام آرام
اتاق ، آشپزخانه ، میز
و ما ، همه
محاصره می‌شویم
در رطوبت ِ مه

و بعد
باران
قطره قطره
به پای تو می‌افتد
حالا تمام خانه انگار روی آب می‌رود
تا روز هفتم خلقت ...

باید پرده‌ها را کنار بزنم
شاید فردا
روز آفتابی خوبی باشد

#حافظ_موسوی

عکس: #مهدی_رستمی

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@gatreh_e_mohalandish
@asheghanehaye_fatima



آرزوهایت بلند بود
دست‌های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسوده‌ات نشسته‌ای
و به ماه فکر می‌کنی



#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima

از پانزده‌سالگی به قبل
عقلم نمی‌رسید
از پانزده‌سالگی به بعد
درگیر کارهای مهمی بودم
حالا که رو به شصت سالگی‌ام
جرات نمی‌کنم .

خدا کند جهنم نصیب ِ من نشود
بهشت را
به هر حال می‌شود تحمل کرد
با همسایه‌هایی که هیچ کدام
خاطره‌ای از عشق ندارند .


#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



غمگین که می‌شوی
مه از تمام دره‌های جهان
سوی خانه‌ی ما می‌آید
یک لحظه پشت پنجره می‌ایستد
و بعد
آرام آرام
اتاق ، آشپزخانه ، میز
و ما ، همه
محاصره می‌شویم
در رطوبت ِ مه

و بعد
باران
قطره قطره
به پای تو می‌افتد
حالا تمام خانه انگار روی آب می‌رود
تا روز هفتم خلقت ...

باید پرده‌ها را کنار بزنم
شاید فردا
روز آفتابی خوبی باشد

#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima


-در آشپزخانه مي‌نشينيم
و چيزی پنهان مانده در گلو را
دود مي‌كنم
دهن كجي قندان بهانه است
و تيزي براق كارد هيچ ارتباطي با وسوسه سمج رگ‌ها نمي‌تواند داشته باشد

چطور بگويم؟!
ما با سيگارهاي‌مان دود می‌شويم
و جهان را از اين كه هست
تاريك‌تر می‌كنيم..



#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima

معشوقه‌ی منی تو
با انگشت‌های کشیده
دست‌های سفید

ببین چطور از بینی اسب‌ها
پیشانی قطارها
و از گور کوچک تو
که ماری سیاه بر آن خفته است
بخار بر می‌خیزد

بیا به خانه برگردیم
بگذار اسب‌ها آرام بگیرند
قطارها در ایستگاه‌ها بایستند
و مار سیاه به لانه‌ی خود برگردد

معشوقه‌ی منی تو
و استخوان‌های لاغر انگشتانت
در دست‌های من است

#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



به رؤیای پرنده‌ها راه‌مان نمی‌دهند ...

همین مختصر که تو
در من اوج می گیری
و من
که از کفِ دستانت
جرعه ی آب می‌نوشم
بس مان است ...


دنیا
از رنجِ ما چه عایدش می شود ؟!


نیمه شبی از همین شب های بی چراغ
دل هامان را بر شاخه‌ای می‌آویزیم
تا باد
غم هایش را بِبَرَد


به رؤیای پرنده‌ها کاری نداشته باش

فعلا
دنبالِ چند واژه‌ی روشن باش
و جرعه‌ای که از کفِ دستانت می‌نوشم

به دنیا هم ، لازم نیست چیزی بگوییم
او می تواند
روی مهربانی و بخششِ ما
حساب کند ...






#حافظ_موسوی

کتاب : سطر های پنهانی
@asheghanehaye_fatima



برای من
کمی از دست هایت را بفرست
حالم بد است...
دیوار ها
تعادل شان را
از دست داده اند
همیشه فرصت افتادن هست
همیشه فرصت در خاک غلت زدن
همیشه فرصت در جوی پر لجن دراز شدن
همیشه فرصت مردن
همیشه فرصت کمی از دست های تو اما برای من
چقدر کم است


#حافظ_موسوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای من کمی از دست‌هایت را بفرست
حالم بد است
دیوارها
تعادل‌شان را
از دست داده‌اند


همیشه فرصت افتادن هست
همیشه فرصت در خاک غلت زدن
همیشه فرصت در جوی پر لجن دراز شدن
همیشه فرصت مردن

همیشه فرصت کمی از دست های تو اما برای من
چقدر کم است


#حافظ_موسوی



@asheghanehaye_fatima
اینجا
خاورمیانه است
 ما با زبان تاریخ حرف می زنیم
خواب های تاریخی می بینیم
و بعد
با دشنه های تاریخی
سرهای همدیگر را می بُریم...
 
 از شام تا حجاز
از حجاز تا بغداد
از بغداد تا قسطنطنیه
از قسطنطنیه تا اصفهان
از اصفهان تا بلخ
بر سرزمین های ما
مرده ها حکومت می کنند...
 
 اینجا
خاورمیانه است
و این لکنته که از میان خون ما می گذرد
تاریخ است.
 در پایتخت قصه های هزار و یک شب
دیکتاتوری را به دار کشیدند
 سلطان سلیم
برای جفت و جور کردن کابوس امپراتوری
به هلال خصیب ۲ سفر کرد
شاه عباس
برای لندن پیام فرستاد
عبدالوهاب
روی نقشه ی صحرا خم گشت
تا رد پای ترک ها و مجوس ها را
به انگلیسی ها نشان بدهد...
 
 اینجا
خاورمیانه است
سرزمین صلح های موقت
بین جنگ های پیاپی
سرزمین خلیفه ها ، امپراتوران ، شاهزادگان ، حرمسراها
و مردمی که نمی دانند
برای اعدام یک دیکتاتور
باید بخندند یا گریه کنند...
 
سرباز زرد موی ِ ناتو
درپاسگاه مرزی
چرت می زند
 خشخاش ها
در بادهای وحشی ِ کوهستان
گرز
به سینه ی آسمان می کوبند
و اسب ها و قاطرها
زین و یراق شده
در اصطبل ها ایستاده اند
تا بارها را – به محض آماده شدن –
به ایستگاه لندکروزها برسانند...
 

#حافظ_موسوی
#اینجا_خاورمیانه_جنوب_شهر_کل_دنیا


@asheghanehaye_fatima