@asheghanehaye_fatima
و درد زمانی ست که اشکها
در چشمان تو
عمیق تر می شوند...
و تو را به ژرفا می برند..
چون آبهای زیرزمینی
و بالا می آورند
چون صدای پژواک دار
سربسته و سرگردان
میان سینه ها..
و درد زمانیست
که گلو بی عطش خشک
می شود
پلک می پرد
و دخترکی پشت پنجره
باچشمان سفرکرده اش
به زلال می نگرد.
#بسام_حجار_لبنان
و درد زمانی ست که اشکها
در چشمان تو
عمیق تر می شوند...
و تو را به ژرفا می برند..
چون آبهای زیرزمینی
و بالا می آورند
چون صدای پژواک دار
سربسته و سرگردان
میان سینه ها..
و درد زمانیست
که گلو بی عطش خشک
می شود
پلک می پرد
و دخترکی پشت پنجره
باچشمان سفرکرده اش
به زلال می نگرد.
#بسام_حجار_لبنان
@asheghanehaye_fatima
و درد زمانی ست که اشکها
در چشمان تو
عمیق تر می شوند...
و تو را به ژرفا می برند..
چون آبهای زیرزمینی
و بالا می آورند
چون صدای پژواک دار
سربسته و سرگردان
میان سینه ها..
و درد زمانیست
که گلو بی عطش خشک
می شود
پلک می پرد
و دخترکی پشت پنجره
باچشمان سفرکرده اش
به زلال می نگرد.
#بسام_حجار_لبنان
و درد زمانی ست که اشکها
در چشمان تو
عمیق تر می شوند...
و تو را به ژرفا می برند..
چون آبهای زیرزمینی
و بالا می آورند
چون صدای پژواک دار
سربسته و سرگردان
میان سینه ها..
و درد زمانیست
که گلو بی عطش خشک
می شود
پلک می پرد
و دخترکی پشت پنجره
باچشمان سفرکرده اش
به زلال می نگرد.
#بسام_حجار_لبنان
در دلام اندوهی در انتظار توست
نزد من نیا
بگذار جهان را در رهسپردن بهسوی تو دوست بدارم
بگذار در آرزوی دستانات باشم...
في قلبي كآبةٌ تنتظركِ
لا تأتي إليَّ
دعيني أحب العالم في السير باتجاهك
دعيني أحلم بيديك..
■●شاعر: #بسام_حجار | «بَسِم حجار» | لبنان، ۱۹۵۵ |
■●برگردان: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
نزد من نیا
بگذار جهان را در رهسپردن بهسوی تو دوست بدارم
بگذار در آرزوی دستانات باشم...
في قلبي كآبةٌ تنتظركِ
لا تأتي إليَّ
دعيني أحب العالم في السير باتجاهك
دعيني أحلم بيديك..
■●شاعر: #بسام_حجار | «بَسِم حجار» | لبنان، ۱۹۵۵ |
■●برگردان: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
في قلبي كآبةٌ تنتظركِ
لا تأتي إليَّ
دعيني أحب العالم في السير باتجاهك
دعيني أحلم بيديك..
----------------
در دلم اندوهانی در انتظار توست
نزد من نیا
بگذار جهان را در رهسپردن بهسوی تو دوست بدارم
بگذار در آرزوی دستانت باشم..
#بسام_حجار
في قلبي كآبةٌ تنتظركِ
لا تأتي إليَّ
دعيني أحب العالم في السير باتجاهك
دعيني أحلم بيديك..
----------------
در دلم اندوهانی در انتظار توست
نزد من نیا
بگذار جهان را در رهسپردن بهسوی تو دوست بدارم
بگذار در آرزوی دستانت باشم..
#بسام_حجار
آیا میشنوی که چگونه سکوت
تلی از دقیقهها را آسیاب میکند؟
#بسام_حجار
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
تلی از دقیقهها را آسیاب میکند؟
#بسام_حجار
برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
تفكّرُ حينَ يلي نهارك ليلٌ ثقيل
ماذا تفعلُ وحيدًا بِالسّكينةِ الّتي تتقاسمها أنتَ والطّاولةُ والجُدران.
-------------------
میاندیشی؛ آنگاه که شبی سنگین در پسِ روزت میآید
تک و تنها با آرامشی که آن را با میز و دیوارها قسمت میکنی چه خواهی کرد.
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
ماذا تفعلُ وحيدًا بِالسّكينةِ الّتي تتقاسمها أنتَ والطّاولةُ والجُدران.
-------------------
میاندیشی؛ آنگاه که شبی سنگین در پسِ روزت میآید
تک و تنها با آرامشی که آن را با میز و دیوارها قسمت میکنی چه خواهی کرد.
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
وأحببتُ الوردة ولشدة
ما أحببتُ
جفّت البَتَلات..
--------------------
دل به گل دادم وُ
از شدتِ دلدادگیام
گلبرگها خشکیدند..
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
ما أحببتُ
جفّت البَتَلات..
--------------------
دل به گل دادم وُ
از شدتِ دلدادگیام
گلبرگها خشکیدند..
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
يتساءلُ:
أيُّنا أنا، أيُّنا أنتِ؟
كُنتُ أضيع مني..
---------------
میپرسد:
کداممان منم، کداممان تویی؟
من از خودم گم میشدم..
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
أيُّنا أنا، أيُّنا أنتِ؟
كُنتُ أضيع مني..
---------------
میپرسد:
کداممان منم، کداممان تویی؟
من از خودم گم میشدم..
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
هذا وجهٌ لأنَّها تراه،
وهذا قلبٌ لأنَّهُ أحبَّها،
وهذه روحٌ لأنَّها تقيم في ألم انتظارها،
وهذا جسمٌ لأنَّه من أجلها
ينهض في الصباح
------------------
چهره است این، به اینخاطر که او میبیندش
دل است این، از آن رو که عاشقاش شد،
جان است این، زیراکه در رنج انتظارش اقامت دارد
تن است این، چراکه صبحگاهان
بهخاطر او برمیخیزد
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
وهذا قلبٌ لأنَّهُ أحبَّها،
وهذه روحٌ لأنَّها تقيم في ألم انتظارها،
وهذا جسمٌ لأنَّه من أجلها
ينهض في الصباح
------------------
چهره است این، به اینخاطر که او میبیندش
دل است این، از آن رو که عاشقاش شد،
جان است این، زیراکه در رنج انتظارش اقامت دارد
تن است این، چراکه صبحگاهان
بهخاطر او برمیخیزد
#بسام_حجار
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima