عشقت از دايرهی عقل برون كرد مرا،
داخل سلسلهی اهل جنون کرد مرا.
در غم عشق بتان هیچ کسی چون من نیست،
نظری کن که غم عشق تو چون کرد مرا!
من نبودم به غم عشق، چنین بیطاقت،
کمیِ لطف تو بسیار زبون کرد مرا.
به امیدی که مگر طعنهزنان نشناسند،
شادم از اشک که آغشته به خون کرد مرا.
کم نشد بی لب شیرین تو جان کندن من،
وه! که این شیوه، ز فرهاد فزون کرد مرا.
ز ازل در دل من بود، فضولی! غم عشق،
فلک آشفته بدینسان نه کنون کرد مرا.
#فضولی_بغدادی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
داخل سلسلهی اهل جنون کرد مرا.
در غم عشق بتان هیچ کسی چون من نیست،
نظری کن که غم عشق تو چون کرد مرا!
من نبودم به غم عشق، چنین بیطاقت،
کمیِ لطف تو بسیار زبون کرد مرا.
به امیدی که مگر طعنهزنان نشناسند،
شادم از اشک که آغشته به خون کرد مرا.
کم نشد بی لب شیرین تو جان کندن من،
وه! که این شیوه، ز فرهاد فزون کرد مرا.
ز ازل در دل من بود، فضولی! غم عشق،
فلک آشفته بدینسان نه کنون کرد مرا.
#فضولی_بغدادی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima