عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
﮼کاش

﮼یک‌بار‌هم

﮼ما‌شکوفه‌می‌دادیم

﮼ما‌که‌این‌همه‌هَرَس‌شده‌ایم...

#معین‌_دهاز


@asheghanehaye_fatima
چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه آنقدر تلخ که دلم بلرزد،
و نه آنچنان زیبا که باورم نشود.

#معین_دهاز
@asheghanehaye_fatima
تنها نگرانِ این بودم که به جستجوی تو ،
در دورترین کوچه ی دنیا به خانه ات برسم
و تو به جستجویم رفته باشی....
چه غمبار
وقتی نمیدانی
گم کرده‌ای یا گم شده‌ای؟

#معین_دهاز

@asheghanehaye_fatima
وقتی معشوق دور است،
جای او را خیال می‌گیرد.
آدمیزادی در تخیل بنا می‌شود و با تو می‌خندد، حرف می‌زند، می‌ماند. همه‌چیز بی‌نقص رخ می‌دهد.
حتی او هم تو هستی و "او" واقعا در کار نیست.
به قولی از کیارستمی، تو سوال می‌کنی و تو جواب هم می‌دهی. تو برایش چای می‌ریزی، می‌نشینی و آن چای را می‌نوشی. پس او در خیال تو، هماهنگ با انتظارِ تو رفتار می‌کند. موافق است. با تو صادق است. پاک است. بدترین نکته در ارتباط با غیبت معشوق، همین است. او حضور ندارد، و نمی‌تواند به خودش گند بزند.

#معین_دهاز

@asheghanehaye_fatima
♥️

روز عشق را به کسی که «سوادِ عشق‌ورزی» دارد تبریک می‌گویم. بدون توجه به اینکه الان معشوقِ کسی است یا نه.

قصه‌ها و حکایت‌های عاشقانه‌ی ما، به‌طور ‌معمول، به مرحله‌ی اول عاشقی یعنی به «وصال» می‌پردازند. لابد دراماتیک‌تر است. همین «وصال» هم اغلب محقق نمی‌شود.  فرهاد ‌می‌میرد، کَرَم به آسلی می‌رسد اما از طلسم بی‌خبر است و در روز عروسی آتش می‌گیرد و غیره. مرحله‌ی اول، یعنی آشنایی و تصاحب، موضوع اکثر عاشقانه‌های ماست و کمتر به مرحله‌ی «عشق‌ورزی» رسیدیم. چنان سرگرم تصاحبیم، که وقتی به چنگ آمد، بازی تمام می‌شود. چالشی باقی نمی‌ماند. زوال درست از لحظه‌ی وصال آغاز می‌شود. ضعف عمده‌ی ما، مرحله‌ی نگهداری است. محافظت از عشق را نمی‌دانیم و برای همین، حتی بعید است عشق را فهمیده باشیم. نادر ابراهیمی می‌گفت عشق مثل جامِ بلور است و گه‌گاه باید آن را برق انداخت.

‌#معین_دهاز

@asheghanehaye_fatima
یه نوشته فوق‌العاده از #معین_دهاز بخونین:

آدم از برهنه شدن خجالت می‌کشد. از اینکه جلوی آدم‌های کوچه و خیابان برهنه باشد. ممکن است پیش کسی بتوانی برهنه شوی، او به تو امنیت بدهد، آرام باشی و خودت باشی، بی‌ پوشش و بی‌ نقاب؛ اما گاهی حتی در خلوت خودت، پیش خودت هم نمی‌توانی بعضی افکارت را عريان کنی. فکرهای تاریک و موذی‌، عقده‌ها، زخم‌ها. من می‌ترسم به آن‌ها فکر کنم. باید پوشیده بمانند. خجالت دارد.

شاید این هم یک تعریف برای خوشبختی است:
کسی را داشته باشی که اجازه دهد تاریک‌ترین فکرهایت را برایش برهنه کنی، بیان کنی، و او همچنان بماند.

#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
.

چه کسی می‌تواند چنان نزدیک باشد،
که ترک‌های جان و روانم را ببیند؟

#معین_دهاز
@asheghanehaye_fatima