عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
امسال، خوش‌حالم
به‌خاطر باران
و به‌خاطر بادی که از روبه‌رو می‌آید
و همه‌ی چیزهایی که معمولی بودند
گل‌های این فصل شبیه من نیستند
من مثل گیاهانِ کوهی‌ام
مثل کتیرا و آویشن
تلخ و لازم.


#الهام_اسلامی
تو درخت لیمو من درخت سپیده‌دم


@asheghanehaye_fatima
.

گاهی می‌خواهم بر تو غلبه کنم
چون میوه‌ای برای پنهان کردن دانه‌اش
گاه بر تو می‌پیچم چون باد
و تو را از حرکت باز می‌دارم
این وجود ناآرام من است
که هر بار به شیوه‌ای حرف می‌زند


#الهام_اسلامی

@asheghanehaye_fatima
من که مجنون توام
الهام راستکار
من که مجنون توام ( کاور موفقی از اجرای بانو مرضیه)

آهنگساز: انوشیروان روحانی
ترانه سرا: غلامحسین جواهری وجدی
خواننده: #الهام_راستکار
تنظیم ارکستر: ارضا صادقی
رهبر ارکستر: امیر اسلامی


@asheghanehaye_fatima

دلم گرفته است
مثل همه زنانی که به زمین خیره می‌شوند،
و انگشترشان را می‌چرخانند

دلم گرفته است
و تو بیشتر از همه مسئول منی
و چشم‌های زیبای تو
که از درون به من می‌نگرند

قوی نیستم، اگر شعری می‌نویسم
باد قوی نیست، اگر لباس‌های روی بند را تکان می‌دهد

غروب ساعت غمگینی است
نمی‌تواند حتی گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابه‌جا شود

در خانه نشسته‌ام
زانوهایم را در آغوش گرفته‌ام
تا تنهایی‌ام کمتر شود
تنهایی‌ام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمی‌شود
تنهایی‌ام حلزونی است
که خانه‌اش را با سنگ کُشته‌اند


#الهام_اسلامی

@asheghanehaye_fatima
این ما بودیم در بهار، پُشت پنجره‌ی خواب می‌ایستادیم و تُخم بهارنارنج می‌پاشیدیم دَمِ دروازه‌ی صبح و منتظر می‌ماندیم. این ما بودیم که می‌نشستیم کنار عصرانه‌های تابستان و چای دم می‌دادیم وُ گیلاس‌ها را آبدیده می‌کردیم. حتا ما بودیم که دانستیم زمان از آذر فراتر نمی‌رود. این هم، ما بودیم که زمستان را در زمهریر زهدان‌هامان با بوسه‌ای کوچک معاوضه کردیم که شاید تسکینی باشد برای آسودن. برای آرَمیدَن.

امّا راستش را بخواهید فصل‌ها فرق نمی‌کنند، فصل‌ها شانه و آینه و مویِ بلند و کوتاه ندارند تا فرق کنند، تا فرق‌شان فضیلتشان باشد و آنها را از هم تمایز بدهد.

این ماییم که فرق می‌کنیم؛ ماییم که دست‌هامان آغوشی‌ را نیمه‌کاره رها می‌کند و لب‌هامان گِردِ دهانی دیگر می‌گَردند. فصل‌ها فرق‌شان شبیه فرق سرِ ماست که نسیم کوچک بهار می‌تکاندش، که خنکیِ دَمِ شهریور بهم می‌ریزدَش، که باد سَبُکِ پاییز می‌لولاندش و زمستان می‌گذاردش در انجمادِ کولاک‌ها بِدَمَد. می‌خواهم بگویمتان باور کنید فصل‌ها فرق نمی‌کنند! این ماییم که فرق می‌کنیم.

#الهام_اسدی


@asheghanehaye_fatima
می ترسم رویایم به شاخه ها گیر کند،
می ترسم بیدار شوم و ببینم
انسانی هستم در ایران
که افسردگی ام طبیعی است...
آن روز کجای خانه نشسته بودم
که می توانستم آن همه شعر بگویم؟
کدام چراغ روشن بود؟
کاش پاییز تمام شود...

#الهام_اسلامی

@asheghanehaye_fatima