..
چقدر می ترسم تو را نبوسیده
از دنیا بروم اصلن کجا
می توانم بروم؟
وقتی می دانم تمبرها
تا لبان پاکت را نبوسند
به هیچ کجا نمی رسند!
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
چقدر می ترسم تو را نبوسیده
از دنیا بروم اصلن کجا
می توانم بروم؟
وقتی می دانم تمبرها
تا لبان پاکت را نبوسند
به هیچ کجا نمی رسند!
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
تنها یک زن می تواند
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند!
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند!
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
تنها يک زن می تواند
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
چشمهایت دلیلِ محکمی بود
دربِ موزهها تا ابد تخته شوند
و خدا ادامه ی سکوتش را
در قرنطینه ی آسمان سوت بزند
حالا که زیباییات را از تاریخ پس گرفتهای
روی همین صندلی لهستانی بنشین
و بهانههای ریز و درشتات را جدا کن
تا بلکه
گرهای از شعرهای نگفتهام
باز شود!
بی سبب نیست نامت دست به دست چرخیده است
خانه به خانه سر زده است
تا عاقبت
پای زنی زیبا به شعرهایم باز شود
(برشی از شعر/ ۱۳۹۰)
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
دربِ موزهها تا ابد تخته شوند
و خدا ادامه ی سکوتش را
در قرنطینه ی آسمان سوت بزند
حالا که زیباییات را از تاریخ پس گرفتهای
روی همین صندلی لهستانی بنشین
و بهانههای ریز و درشتات را جدا کن
تا بلکه
گرهای از شعرهای نگفتهام
باز شود!
بی سبب نیست نامت دست به دست چرخیده است
خانه به خانه سر زده است
تا عاقبت
پای زنی زیبا به شعرهایم باز شود
(برشی از شعر/ ۱۳۹۰)
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
تنها يک زن می تواند
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند
#بهرنگ_قاسمی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند
#بهرنگ_قاسمی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تنها یک زن می تواند
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند!
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند!
#بهرنگ_قاسمی
@asheghanehaye_fatima