آنگاه که با من چون شبح رفتار میکنی
شبح میشوم
و غمهای تو از من عبور میکنند
همچون اتومبیلی که از سایه میگذرد
آن را میدرد و ترکاش میکند
بیآنکه ردی بر جای بگذارد
یا خاطرهیی...
پایانها این چنین خویشتن را مینویسند،
در قصههای عشق من.
دلِ من میخی بر دیوار نیست
که کاغذ پارههای عشق را بر آن بیاویزی
و چون دلت خواست آن را جدا کنی.
ای دوست! خاطره در برابر خاطره
نسیان در برابرِ نسیان
و آغازگر ستمگرترست
این است حکمتِ جغد.
■شاعر: #غادة_السمان [ سوریه، زادهی ۱۹۴۲ ]
■برگردان: #عبدالحسین_فرزاد
📕●از کتاب: «رقص با جغد» | نشر: #چشمه
@asheghanehaye_fatima
شبح میشوم
و غمهای تو از من عبور میکنند
همچون اتومبیلی که از سایه میگذرد
آن را میدرد و ترکاش میکند
بیآنکه ردی بر جای بگذارد
یا خاطرهیی...
پایانها این چنین خویشتن را مینویسند،
در قصههای عشق من.
دلِ من میخی بر دیوار نیست
که کاغذ پارههای عشق را بر آن بیاویزی
و چون دلت خواست آن را جدا کنی.
ای دوست! خاطره در برابر خاطره
نسیان در برابرِ نسیان
و آغازگر ستمگرترست
این است حکمتِ جغد.
■شاعر: #غادة_السمان [ سوریه، زادهی ۱۹۴۲ ]
■برگردان: #عبدالحسین_فرزاد
📕●از کتاب: «رقص با جغد» | نشر: #چشمه
@asheghanehaye_fatima