عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
محبوبم! قبول ندارم نرسیدن ما ربطی به سرنوشت داشته باشد. اینکه می گویند قرار نبوده یا چنین مقدر بوده، اهانت بزرگی ست به خواست دل ما، به شعور ما و به نقشه ها و برنامه هایی که برای خودمان، برای زندگی مان و برای آینده مان داریم و داشته ایم. اما قبول دارم و پذیرفته ام که من، تاکید می کنم من تا هیچ انگشت اشاره ای سمت تو که هنوز هم در گرامی ترین جای قلب من و در والاترین بخش آرزوها، رویاها و خاطرات من جای داری، نباشد، بله من، عشقم را، و احساساتم را و آنچه در تو می دیدم و می پرستیدم، و آنچه در افق های دور، برای آینده ی خودمان می دیدم را در لحظه ای نابجا و در جایی نامناسب و با کلامی گر چه در خور ولی شاید ناکافی بر زبان آورده بودم، و تو که حتی قبل از آنهم، صاحب و‌مالک ذره ذره ی احساسات و عاشقانه های من بودی، نشد و نتوانستی به آن ایمان خدشه ناپذیری برسی که عشق ناممکن ها را ممکن می کند، که راه عشق، گر چه پر فراز و نشیب، اما مسیری ست که ما را می سازد و می پروراند تا بتوانیم فرداهایی را بسازیم که در آن میوه های عشق را پرورش می دهیم. من تو را نه بت وار، که به کمال، و بی دلیل دوست داشتم و تو باوری به دوست داشتن های ساده و بی غش نداشتی، دنبال دلیل بودی و من رهاتر و بی چیز تر و ساده تر از آن بودم که بخواهم و بتوانم چیزی اثبات کنم. کف دستهای خسته ام را نشانت دادم و گفتم من همینم!
ما در زمان و مکان اشتباه بهم رسیدیم و من زبانی قاصر و کلامی خام و دلی نازک داشتم، وگرنه عشق برای هر دوی ما به اندازه بود و کافی
این را مایلم بدانی، بفهمی و به خاطر بسپاری.

#نیکی_فیروزکوهی
#رمان_جدید

@asheghanehaye_fatima
وقتی حیوان مورد علاقه ات گربه است، وقتی غذا پختن برای گربه ی محبوب خودت و گربه های طاق و جفت محله سرگرمی روزانه ات است،وقتی غذا خوردن گربه ها و شیر و آب لیس زدنشان با آن زبان های صورتی خوشگل، به اندازه ی شیر نوشیدن نوزاد از سینه ی مادر خوشحال و ذوق زده ات می کند و وقتی تلاش برای درک دنیای گربه ها و فهم احساسشان یکی از دغدغه های روزمره ات است،طبیعی است که دیدن رمانی با نام”خانه ی گربه ها”توجهت را جلب می کند و خودبخود به سوی خرید آن می روی.

نویسنده ی کتاب که از اهالی سلیمانیه ی عراق است و سال ها در کشور سوئد زندگی کرده، داستان مرد کردی را روایت می کند که در پی نزاعی منجر به جرح در کشور سوئد به یک ماه زندان یا معادل آن ،یک ماه کار رایگان در”خانه ی گربه ها” محکوم می شود.
این یک ماه خدمت اجباری در جایی که مأمن و مسکن پنجاه گربه از نژادهای گوناگون است و آشنائی با انسان هایی که زندگی شان به نحوی به یک گربه ی خاص پیوند خورده،ماجراهای دلنشینی را برای راوی داستان و برای خواننده ایجاد می کند.

داستان های عشق ،ازدواج،خیانت،جدائی، مهاجرت و مرگ انسان های رمان با زندگی گربه هاشان به نحوی ممزوج شده که خواننده کنجکاوانه در پی دانستن آن داستان هاست.

من داستان “پیا” و”کاللی” را بیشتر از همه دوست داشتم، دختری که عاشق گربه ها بود و بعد عاشق پسری شد که شدیدا نسبت به بو و موی گربه حساسیت داشت ولی دختر با او ازدواج کرد ، بدون آنکه از عشقش نسبت به گربه ها کم شود.

پایان کتاب شوکه ام کرد،دوست نداشتم رمانی راجع به گربه ها با آن سرانجام تلخ به پایان برسد، دو سه بار هم در طول داستان شگفت زده شدم و ماجرا برخلاف انتظارم پیش رفت که این ها به نظرم از هنرمندی و موقعیت شناسی نویسنده ناشی میشد.

در هر حال، در شب های کشدار و بی پایان پائیزی که گاه حوصله ی خواندن کتاب های سنگین و دیرفهم وجود ندارد، مطالعه ی این رمان خوش خوان که پر از داستان های فرعی، جملات قصار و اطلاعات جسته و گریخته راجع به نژادهای گوناگون گربه هاست، سرگرمی شبانه ی خوبیست که خواننده را به دنیای ناشناخته ی گربه ها کمی نزدیک تر و حس حیوان دوستی و محبت به این موجودات زیبا و دوست داشتنی را بیشتر از پیش تقویت می کند.

از نویسنده ی رمان، جناب آقای هیوا قادر و مترجم ارجمندشان آقای حلبچه ای بخاطر نگارش و ترجمه ی این اثر ،صمیمانه سپاسگزاری می کنم و امیدوارم کتاب خوانان ایرانی، استقبال قابل توجهی از کتاب مزبور به عمل آورند.

“عطیه کرامت”

#خانه_ی_گربه_ها
#هیوا_قادر
#مریوان_حلبچه_ای
#رمان_کردی


@asheghanehaye_fatima