عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram

🎼●آهنگ: «زخم پنهان»

🎙●خواننده:
#علی‌رضا_پوراستاد

●●شعر: #محمدسعید_میرزایی

●●آهنگ‌ساز: #محمد_محتشمی

از کنارم رد شدی و عاشق‌ام کردی جهان زیبا شد...

@asheghanehaye_fatima
حالا تویی که دور، تویی ناپدیدتر
حالا منم که از همه‌کس، ناامیدتر
 
هذیان شعرهای تو را می‌توان کشید
هر لحظه می‌شود غم عشقت شدیدتر
 
دیوارهای خانه تو را گریه می‌کنند
قفل تمام پنجره‌ها، تر، کلید، تر
 
تو شاعری، ولی دلت انکار می‌کند
می‌داند از تو عاشقیَت را بعیدتر
 
گم می‌کنی نشان غزل‌های خویش را
هی ناپدید می‌شوی و ناپدیدتر
 
دنیا همیشه در پی رنج است و شاعران
در جستجوی قافیه‌های جدیدتر





#محمدسعید_میرزایی


@asheghanehaye_fatima
.

انـار شــو کـــــــه تمــــام لب تــــــو را بمکم

به بغضم این همه سوزن نزن که  می ترکم

شب است و عطر خوشِ نانِ تازه ی تنِ تو

بگـــــــــــــو چکار کنم با دلِ پـــــر از کپکم

دهانم آب می افتد ، چقدر می افتد

دهـــانم آب برایت ، انــــار بــا نمکم

انار سوخته ام من ، دلِ مرا بچلان

نمک بریز و بنوش از دل ترک ترکم

شبی که بغض کنی صبح می چکد گل گل

صــدای گـریه ی تـــــو از لبـــان نی لبــــکم

مخواه دختر چوپان ! که باد حمله کند

به دشتهای پر از گله های شاپرکـــم

تو می شوی ملکه ، گوشواره ات گیلاس

بساز بــا نـخ گیسوت ، تــاج قــاصدکــــم

شبیه تکه ی ابـری غریبه ام،تو بگــو

به چشمهات که باران کنند نم نمکم

ببین دست من این تا به فرق در مرداب

بدل شده است به فریاد آخـرین کمکم

تو چون عروسک خاموش قصه ها شده ای

و مـــــن غریبه‌یِ شهرِ هـــــزار آدمکــــــم

شبیه غربت یک لاک پشت در برکــه

همیشه دور و برِ چشمهات می پلکم

#محمدسعید_میرزایی

@asheghanehaye_fatima
کجاست جای تو در جمله‌ی زمان که هنوز...
که پیش از این؟ که هم اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟

و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟
که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز

سوال می‌کنم از تو: هنوز منتظری؟
تو غنچه می‌کنی این بار هم دهان، که هنوز...

چقدر دلخورم از این جهانِ بی‌موعود؛
از این زمین که پیاپی...و آسمان که هنوز...

جهان سه نقطه‌ی پوچی‌ست، خالی از نامت
پر از «همیشه همین طور» از «همان که هنوز»

همه پناه گرفتند در پسِ «هرگز»
و پشت «هیچ» نشستند از این گمان که «هنوز»

ولی تو «حتماً»ی و اتفاق می افتی!
ولی تو «باید»ی ای حسّ ناگهان که هنوز

در آستان جهان ایستاده چون خورشید؛
همان که می‌دهد از ابرها نشان که هنوز

شکسته ساعت و تقویم، پاره‌پاره شده
به جستجوی کسی، آن سوی زمان، که هنوز

#محمدسعید_میرزایی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima