چشم می بندم و میخندی و می بینم باز
این جهان عالم تصویر نباید باشد
همه ی آنچه که شد،گاه نباید بشود
و قضا، عامل تقدیر نباید باشد
اولش چاله ای و بر رخ هر ماهی عشق!
آخرش منتظری و ته هر چاهی عشق!
مطلع فال منی، باز چه میخواهی عشق؟
قتل این خسته به شمشیر؟ نباید باشد
شاعری گونه ی دردآوری از حرافی ست
هر چه از عشق نوشتند و نوشتی کافی ست
عشق می ماند و این آخر بی انصافی ست!
مرگ پایان اساطیر، نباید باشد
چه بلایی سر این شعر، نگاهم آورد
تف به چشمان خودم! تف به جهان بینی درد!
هر چه شستم بخدا رنگ جهان فرق نکرد
آسمان این همه دلگیر، نباید باشد
اینکه من عمق سقوطم دو برابر بوده
گله ای نیست... غمی نیست... مقدر بوده
آسمان جای کسی نیست که بی پر بوده
آدمیزاد که جوگیر نباید باشد!
همه ی شهر بخوابند اگر، بیدارم
بین آرامش و دستان خودم، دیوارم
من پر از دلهره ام، طالع نحسی دارم
ماه میلاد کسی "تیر" نباید باشد
#محسن_انشایی
@asheghanehaye_fatima
این جهان عالم تصویر نباید باشد
همه ی آنچه که شد،گاه نباید بشود
و قضا، عامل تقدیر نباید باشد
اولش چاله ای و بر رخ هر ماهی عشق!
آخرش منتظری و ته هر چاهی عشق!
مطلع فال منی، باز چه میخواهی عشق؟
قتل این خسته به شمشیر؟ نباید باشد
شاعری گونه ی دردآوری از حرافی ست
هر چه از عشق نوشتند و نوشتی کافی ست
عشق می ماند و این آخر بی انصافی ست!
مرگ پایان اساطیر، نباید باشد
چه بلایی سر این شعر، نگاهم آورد
تف به چشمان خودم! تف به جهان بینی درد!
هر چه شستم بخدا رنگ جهان فرق نکرد
آسمان این همه دلگیر، نباید باشد
اینکه من عمق سقوطم دو برابر بوده
گله ای نیست... غمی نیست... مقدر بوده
آسمان جای کسی نیست که بی پر بوده
آدمیزاد که جوگیر نباید باشد!
همه ی شهر بخوابند اگر، بیدارم
بین آرامش و دستان خودم، دیوارم
من پر از دلهره ام، طالع نحسی دارم
ماه میلاد کسی "تیر" نباید باشد
#محسن_انشایی
@asheghanehaye_fatima
بانو اجازه هست غمم را رها کنم؟
دردِ تمامِ بی کسی ات را دوا کنم؟
یک گریه بغض را بکشانم به دغدغه
یا با تمام خنده ی تو جا به جا کنم؟
بانو اجازه هست دوباره سرودنت؟
دل دادن و دوباره کمی دل ربودنت؟
حالا که چشم های درون شسته می شود
بانو! دوباره چشم بدوزم به بودنت؟
بانو اجازه هست تورا نقش دل کنم؟
با تو، تمام خاطره ها را خجل کنم؟
برخیزم و به سردیِ شبهای انتظار
بر شانه ات تمام خودم را شنل کنم؟
بانو اجازه هست بخندم کنار تو؟
بانو! بگو، شکوفه کنم در بهار تو؟
بر روی ریل بودن تو شعر دل شوم
این ساک این بلیط و این هم قطارِ تو...
#محسن_انشایی
@asheghanehaye_fatima
دردِ تمامِ بی کسی ات را دوا کنم؟
یک گریه بغض را بکشانم به دغدغه
یا با تمام خنده ی تو جا به جا کنم؟
بانو اجازه هست دوباره سرودنت؟
دل دادن و دوباره کمی دل ربودنت؟
حالا که چشم های درون شسته می شود
بانو! دوباره چشم بدوزم به بودنت؟
بانو اجازه هست تورا نقش دل کنم؟
با تو، تمام خاطره ها را خجل کنم؟
برخیزم و به سردیِ شبهای انتظار
بر شانه ات تمام خودم را شنل کنم؟
بانو اجازه هست بخندم کنار تو؟
بانو! بگو، شکوفه کنم در بهار تو؟
بر روی ریل بودن تو شعر دل شوم
این ساک این بلیط و این هم قطارِ تو...
#محسن_انشایی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هنوز منتشر شد.
این دکلمه رو میتونید از سایت 👇
http://www.taranomesher.ir/sl/n/907
دانلود کنید.
این کار رو بشنوید و اگه دوست داشتید در موردش برام بنویسید.
شعر و دکلمه: #پویا_جمشیدی
با همراهی #محسن_انشایی
موسیقی و آواز: #وحید_اختری
آوا: #فرزانه_میرزایی
گرافیست: #عطا_سرمست
ضبط: استودیو اورانیا
پخش: سایت ترنم شعر
انتهای خاطرات مشترک
سرنوشت ما دو تا از هم جداست
بعد ما اما خیابانهای شهر
جای جایش رد پای ما دو تاست
.
نیستی من در نبودت غرق در
انتظاری گاه و بیگاهم هنوز
نیستی از دور میبوسم تو را
بودنت را چشم در راهم هنوز
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
این دکلمه رو میتونید از سایت 👇
http://www.taranomesher.ir/sl/n/907
دانلود کنید.
این کار رو بشنوید و اگه دوست داشتید در موردش برام بنویسید.
شعر و دکلمه: #پویا_جمشیدی
با همراهی #محسن_انشایی
موسیقی و آواز: #وحید_اختری
آوا: #فرزانه_میرزایی
گرافیست: #عطا_سرمست
ضبط: استودیو اورانیا
پخش: سایت ترنم شعر
انتهای خاطرات مشترک
سرنوشت ما دو تا از هم جداست
بعد ما اما خیابانهای شهر
جای جایش رد پای ما دو تاست
.
نیستی من در نبودت غرق در
انتظاری گاه و بیگاهم هنوز
نیستی از دور میبوسم تو را
بودنت را چشم در راهم هنوز
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima