چند روز بود که با ورق فال میگرفتم، نمیدانم چطور شده بود که به خرافات اعتقاد پیدا کرده بودم، جداً فال میگرفتم، یعنی کار دیگری نداشتم، کار دیگری نمیتوانستم بکنم، میخواستم با آینده خودم قمار بزنم. نیت کردم که کلک خود را بکنم، خوب آمد.
#صادق_هدايت
#زنده_بگور
@asheghanehaye_fatima
#صادق_هدايت
#زنده_بگور
@asheghanehaye_fatima
▪️
احساساتی هست ،
یک چیزهایی هست که نمی شود
به دیگری فهماند، نمی شود گفت،
آدم را مسخره می کنند.
هر کسی مطابق افکار خودش
دیگری را قضاوت می کند .
زبان آدمیزاد مثل خود او
ناقص و ناتوان است .
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima
احساساتی هست ،
یک چیزهایی هست که نمی شود
به دیگری فهماند، نمی شود گفت،
آدم را مسخره می کنند.
هر کسی مطابق افکار خودش
دیگری را قضاوت می کند .
زبان آدمیزاد مثل خود او
ناقص و ناتوان است .
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima
این چشم ها میترسانید و جذب میکرد و یک پرتو ماوراءِ طبیعی مست کننده در ته آن میدرخشید .
#بوف_کور
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima
#بوف_کور
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیشکی نبود! یک زمینی بود توی منظومهء شخصی خودمان درندشت و بیابان، که رویش نه آب بود نه آبادانی و نه گلبانگ مسلمانی.دست بر قضا یک روز، خدا از بالای آسمان سرش را دولا کرد و روی زمین را نگاه کرد دید زمین سوت و کور،پیلی پیلی خوران دور خورشید برای خودش میچرخد، خوب هرچه باشد دل خدا از سکوت و گوشه نشینی زمین سوخت .آه کشید، فوری ابری تولید شد و آن ابر آمد روی زمین باریدن گرفت و بیک چشم بهم زدن خدا،که ملیونها قرن طول کشید، بطور لایشعری زمین پر شد از موجودات کور و کچل و مفینه.
در اثنای کار نمیدانم چطور شد از دست طبیعت در رفت و شاهکار خلقت و گل سرسبد جانوران ما، آدم خودمان بطور غلط انداز پا بعرصهء وجود گذاشت و فوراً زیر بغل همسر محترم خود را گرفت و رفت.بعد از نه ماه و نه روز و نه دقیقه و نه ثانیه دو پسر کاکل زری با یک دختر دندان مرواری پیدا کرد
#صادق_هدايت
#قضیه_زیر_بته
@asheghanehaye_fatima
در اثنای کار نمیدانم چطور شد از دست طبیعت در رفت و شاهکار خلقت و گل سرسبد جانوران ما، آدم خودمان بطور غلط انداز پا بعرصهء وجود گذاشت و فوراً زیر بغل همسر محترم خود را گرفت و رفت.بعد از نه ماه و نه روز و نه دقیقه و نه ثانیه دو پسر کاکل زری با یک دختر دندان مرواری پیدا کرد
#صادق_هدايت
#قضیه_زیر_بته
@asheghanehaye_fatima
برف ده سالگی بخاطر آدم برفی هایش،
برف چهارده سالگی بخاطر اخبار و تعطیلی هایش
برف هجده سالگی را درست یادم نیست
در میان افكار یخ زده بودم
برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه
و رد پاهایم
برف بیست و پنج سالگی به بعد
فقط سرد بود و سرد بود و سرد...
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima
برف چهارده سالگی بخاطر اخبار و تعطیلی هایش
برف هجده سالگی را درست یادم نیست
در میان افكار یخ زده بودم
برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه
و رد پاهایم
برف بیست و پنج سالگی به بعد
فقط سرد بود و سرد بود و سرد...
#صادق_هدايت
@asheghanehaye_fatima