Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
یک زندگی کم است !
برای آنکه تمام شکلهای دوستت دارم را
با تو در میان بگذارم ...
میخواهم
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درخت روبهرو من باشم
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرندهای که نان از انگشتان تو میگیرد ...
یک زندگی کم است
برای شاعری
که میخواهد در تمام جملهها
دوستت داشته باشد
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
برای آنکه تمام شکلهای دوستت دارم را
با تو در میان بگذارم ...
میخواهم
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درخت روبهرو من باشم
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرندهای که نان از انگشتان تو میگیرد ...
یک زندگی کم است
برای شاعری
که میخواهد در تمام جملهها
دوستت داشته باشد
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از کتابها
میتوانستم آن باشم
که در ساعتهای پریشانی باز کنی
از خیابانها
آن که شریک طولانیترین بغضهایت باشد
از ابرها
آن که همیشه بارانش را با شانههای تو در میان بگذارد
اما حالا
تنها یک شاعرم
که برای دوست داشتنت
در دورترین جملهها هم پرسه خواهد زد
و از تمام جهان
دلخوش است به کتابخانهای کوچک
چند خیابان قدیمی
و کمی باران
که برای شانههای تو کنار گذاشته
#روزبه_سوهانی
از کتابها
میتوانستم آن باشم
که در ساعتهای پریشانی باز کنی
از خیابانها
آن که شریک طولانیترین بغضهایت باشد
از ابرها
آن که همیشه بارانش را با شانههای تو در میان بگذارد
اما حالا
تنها یک شاعرم
که برای دوست داشتنت
در دورترین جملهها هم پرسه خواهد زد
و از تمام جهان
دلخوش است به کتابخانهای کوچک
چند خیابان قدیمی
و کمی باران
که برای شانههای تو کنار گذاشته
#روزبه_سوهانی
بارها به دنیا آمده ام
تا دست کم
یکی از من
مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد.
#روزبه_سوهانی
کتاب:
#کشوری_با_دکمه_های_باز
@Asheghanehaye_fatima
تا دست کم
یکی از من
مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد.
#روزبه_سوهانی
کتاب:
#کشوری_با_دکمه_های_باز
@Asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از کتابها
میتوانستم آن باشم
که در ساعتهای پریشانی باز کنی
از خیابانها
آن که شریک طولانیترین بغضهایت باشد
از ابرها
آن که همیشه بارانش را با شانههای تو در میان بگذارد
اما حالا
تنها یک شاعرم
که برای دوست داشتنت
در دورترین جملهها هم پرسه خواهد زد
و از تمام جهان
دلخوش است به کتابخانهای کوچک
چند خیابان قدیمی
و کمی باران
که برای شانههای تو کنار گذاشت
#روزبه_سوهانی
از کتابها
میتوانستم آن باشم
که در ساعتهای پریشانی باز کنی
از خیابانها
آن که شریک طولانیترین بغضهایت باشد
از ابرها
آن که همیشه بارانش را با شانههای تو در میان بگذارد
اما حالا
تنها یک شاعرم
که برای دوست داشتنت
در دورترین جملهها هم پرسه خواهد زد
و از تمام جهان
دلخوش است به کتابخانهای کوچک
چند خیابان قدیمی
و کمی باران
که برای شانههای تو کنار گذاشت
#روزبه_سوهانی
می خواهم
هر صبح که پنجره را باز می کنی
آن درختِ رو به رو من باشم
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم!
و هر پرنده ای،
که نان از انگشتانِ تو می گیرد
#روزبه_سوهانی
هر صبح که پنجره را باز می کنی
آن درختِ رو به رو من باشم
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم!
و هر پرنده ای،
که نان از انگشتانِ تو می گیرد
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
از پیشانیام پرنده میگذرد
وقتی زندگی
حکایتیست شانه به شانهات ...
و لب که باز میکنم
آوازهای قدیمی
فاصلهی میانمان را میشکافند
تا خودشان را جایی لابهلای موهای تو پنهان کنند ..
حالا
سرنوشتِ نامم در دهان تو روشن شده است
و مدتیست که آفتاب
از من
دو سایه بر زمین میاندازد ..!
از پیشانیات پرنده میگذرد
آن روز
که فاصلهی میانمان
تنها یک آواز قدیمی و چند بوسه باشد ...
#روزبه_سوهانی
🍀🍀
از پیشانیام پرنده میگذرد
وقتی زندگی
حکایتیست شانه به شانهات ...
و لب که باز میکنم
آوازهای قدیمی
فاصلهی میانمان را میشکافند
تا خودشان را جایی لابهلای موهای تو پنهان کنند ..
حالا
سرنوشتِ نامم در دهان تو روشن شده است
و مدتیست که آفتاب
از من
دو سایه بر زمین میاندازد ..!
از پیشانیات پرنده میگذرد
آن روز
که فاصلهی میانمان
تنها یک آواز قدیمی و چند بوسه باشد ...
#روزبه_سوهانی
🍀🍀
جهان دیگری هست
و برای رسیدن به آن
نیازی به مرگ ندارم
کافی ست از پیراهنت عبور کنم...
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
و برای رسیدن به آن
نیازی به مرگ ندارم
کافی ست از پیراهنت عبور کنم...
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
خندهات
اتفاق کوچکیست
که هر بار مرا به دنیا میآورد
پیش از تو
نقشهها تکلیف وطنم را روشن میکردند
و حالا
مرز
برای من
خطوط اندام توست
ساکن هیچ سرزمینی نخواهم بود
نامت اگر در میان نباشد
#روزبه_سوهانی
خندهات
اتفاق کوچکیست
که هر بار مرا به دنیا میآورد
پیش از تو
نقشهها تکلیف وطنم را روشن میکردند
و حالا
مرز
برای من
خطوط اندام توست
ساکن هیچ سرزمینی نخواهم بود
نامت اگر در میان نباشد
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima.
آفتابی که بر تو بتابد
شانههای مرا گرم خواهد کرد
وتمام عاشقانهها در گلوی من به هم میپیچند
آنجا که زیر باران ایستادهای
پنجره را باز میکنم
اسبی بر درخت روبهرو نشستهاست
و مردم سوار بر قایقها از خیابان میگذرند
تو
جایی از جهان
آخرین جرعهی شرابی کهنه را
در دهانت میگردانی
#روزبه_سوهانی
آفتابی که بر تو بتابد
شانههای مرا گرم خواهد کرد
وتمام عاشقانهها در گلوی من به هم میپیچند
آنجا که زیر باران ایستادهای
پنجره را باز میکنم
اسبی بر درخت روبهرو نشستهاست
و مردم سوار بر قایقها از خیابان میگذرند
تو
جایی از جهان
آخرین جرعهی شرابی کهنه را
در دهانت میگردانی
#روزبه_سوهانی
بارها به دنیا آمده ام
تا دست کم
یکی از من
مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد
#روزبه_سوهانی
@asgeghanehaye_fatima
تا دست کم
یکی از من
مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد
#روزبه_سوهانی
@asgeghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فردا
با عطری که دوست دارم
به باد بپیچ
میخواهم قرنی را از یاد ببرم....
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
با عطری که دوست دارم
به باد بپیچ
میخواهم قرنی را از یاد ببرم....
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
برای آنها که سالها دنبال یک نام گشتهاند
جملهها میتوانند معجزه باشند
و برای آنها که تنها یک لبخند را به یاد میآورند
خیابانها
اما برای من
که تنها دنبال نفسهای تو میگردم
که تنها نفسهای تو را به یاد میآورم
نه خیابانی لازم است
نه جملهای
میتوانم همینجا پشت میزم نشسته باشم
پنجره را باز کرده باشم
و به این معجزه فکر کنم که امروز هم زنده ماندهام
#روزبه_سوهانی
برای آنها که سالها دنبال یک نام گشتهاند
جملهها میتوانند معجزه باشند
و برای آنها که تنها یک لبخند را به یاد میآورند
خیابانها
اما برای من
که تنها دنبال نفسهای تو میگردم
که تنها نفسهای تو را به یاد میآورم
نه خیابانی لازم است
نه جملهای
میتوانم همینجا پشت میزم نشسته باشم
پنجره را باز کرده باشم
و به این معجزه فکر کنم که امروز هم زنده ماندهام
#روزبه_سوهانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فردا
با عطری که دوست دارم
به باد بپیچ
می خواهم قرنی را از یاد ببرم...
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
با عطری که دوست دارم
به باد بپیچ
می خواهم قرنی را از یاد ببرم...
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
مي خواهم هر صبح که پنجره را باز ميکنی
آن درختِ روبهرو من باشم،
فصل تازه من باشم،
آفتاب من باشم،
استکان چای من باشم
و هر پرندهای که نان از انگشتان تو ميگیرد. .
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
آن درختِ روبهرو من باشم،
فصل تازه من باشم،
آفتاب من باشم،
استکان چای من باشم
و هر پرندهای که نان از انگشتان تو ميگیرد. .
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
یک زندگی کم است !
برای آنکه تمام شکلهای
دوستت دارم را
با تو در میان بگذارم...
میخواهم
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درخت روبهرو من باشم
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرندهای که
نان از انگشتان تو میگیرد...
یک زندگی کم است
برای شاعری
که میخواهد در تمام جملهها
دوستت داشته باشد....
#روزبه_سوهانی
.
یک زندگی کم است !
برای آنکه تمام شکلهای
دوستت دارم را
با تو در میان بگذارم...
میخواهم
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درخت روبهرو من باشم
فصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرندهای که
نان از انگشتان تو میگیرد...
یک زندگی کم است
برای شاعری
که میخواهد در تمام جملهها
دوستت داشته باشد....
#روزبه_سوهانی
▪️
فردا با عطری که دوست دارم
به باد بپیچ می خواهم قرنی را از یاد ببرم ..
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
فردا با عطری که دوست دارم
به باد بپیچ می خواهم قرنی را از یاد ببرم ..
#روزبه_سوهانی
@asheghanehaye_fatima
میخواهم
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درختِ روبهرو من باشم،
فصل تازه من باشم آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و
هر
پرندهای
که نان از انگشتان تو میگیرد
#روزبه_سوهانی
...🚶♂...
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
هر صبح که پنجره را باز میکنی
آن درختِ روبهرو من باشم،
فصل تازه من باشم آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و
هر
پرندهای
که نان از انگشتان تو میگیرد
#روزبه_سوهانی
...🚶♂...
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima