عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



کجا می‌روی
فرقی نمی‌کند خانه یا خیابان
کوه یا دریا
به پیش می‌برم تو را

فصل‌ها لابه‌لای انگشتان‌ام فرومی‌ریزند
و تو آبتنی می‌کنی زیر بارش فصل
به پیش می‌برم تو را
بر پیشانی‌ات خط می‌اندازی
با دست‌های من باز می‌کنی
می‌بندی درها را
با مردمک‌هایم نگاه می‌کنی
با لب‌هایم می‌خندی می‌خندم
به پیش می‌برم تو را
آژیرکشان هر کجا می‌روی در خون تو
سفید و قرمز
نمی‌توانی ترک‌شان کنی گلبول‌هایی که من‌ام
در خون‌ات می‌چرخم می‌رقص‌ام
به پیش می‌برم تو را

■●شاعر: #آفاق_شوهانی
@asheghanehaye_fatima



سرزمینی دورافتاده
بی‌مرز
صدای من که میهن‌اش می‌خواندی
بعد از به خاک افتادنِ پاسپورت
به خون کشیدنِ بوسه‌ها
و بعد از بوسه‌ها به خاک کشیدنِ خواب‌ها
امروز چیزهایی از من مرزِ تو را تمام می‌کند
حرف‌هایم
سرفه‌ها خنده‌هایم
هر چیز تو را به نام می‌کند
نمی‌خواهم اما می‌نشینی می‌نشینی در همین سطر پیش
به من نگاه می‌کنی
درست از روی دست‌کش‌های سبزم
نگاه سبزت را درمی‌آورم
به گوشه‌ای پرتاب پرتاب می‌کنم
و می‌دوم می‌دوم
سمت مرزهایم
مرزهایم
مرزهایم
که صدا و خنده‌های توست.

■●شاعر: #آفاق_شوهانی
پروازِ من از اندامِ تو
از جزیره‌یی که بر دستان‌ات روییده
و همیشه را بوسیده بود
نمی‌دانم
من مرغِ شهدخوارِ بلندی‌هایت
من مرغِ شهدخوارِ شاخه‌هایت
با فکرهای سنگ‌شده‌
چگونه برنگردم از تو؟

■شاعر: #آفاق_شوهانی

📕●از کتاب: ‌«نام تازه‌ام را بخوان» | نشر: #مانیا_هنر

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




روی نبض‌ام دست گذاشتم
دمیدی
دویدی
پلک برهم گذاشتی
بسته شدم
نبض از آن کی؟
پلک از آن کدام بود؟

I put my hand on my pulse
You blew
You ran
You winked
I was locked
For whom was the pulse?
For which was the eyelid?



#آفاق_شوهانی

برگردان به انگلیسی: #شیرین_حسین‌پور
میز را می‌چینم
دو بشقاب
دو لیوان
و حرف‌های‌ام را
تن‌ام در احاطه‌ی تو
دقیقه‌ها به دندان می‌کشی
سوپ
اجاق
و سررفتن‌ام را نمی‌بینی
نیامدن‌ات را سرِ میز نمی‌آورم
همه‌چیز طعمِ صدای تو دارد.

I set the table
Two plates
Two glasses
And my words
My body surrounded by you
You ingest the minutes
Soup
Oven
And you don't see my boiling over
I don't bring at the table your not coming
Everything tastes like your voice.

ماسانی حاضیرلاییرام
ایکی بشقاب
ایکی لیوان
بیرده سؤزلریمی

بدنیم سنین احاطه‌ن‌ده
دقیقه‌لر دیشینه چکیرسن
سوپ
اجاق
گؤرمورسن داشماغیمی‌دا

یوخلوغونو ماسا اوسته گتیرمیرم
سنین سسینین دادینی وئریر هر نه وار.

■شاعر: #آفاق_شوهانی

■برگردان به انگلیسی: #شیرین_حسین‌پور

■برگردان به ترکی‌آذربایجانی: #یعقوب_نامی

@asheghanehaye_fatima