تو ای خاتونِ خواب من
منِ تن خسته را دریاب!
مرا همخانه کن تا صبح
نوازش کن مرا تا خواب
#ایرج_جنتی_عطایی
@asheghanehaye_fatima
منِ تن خسته را دریاب!
مرا همخانه کن تا صبح
نوازش کن مرا تا خواب
#ایرج_جنتی_عطایی
@asheghanehaye_fatima
Audio
ebi
مثل پروانه ای در مشت
چه آسون میشه ما رو کشت
#ایرج_جنتی_عطایی
#ابی
مثل پروانه در مشت...
@asheghanehaye_fatima
چه آسون میشه ما رو کشت
#ایرج_جنتی_عطایی
#ابی
مثل پروانه در مشت...
@asheghanehaye_fatima
شعر من از عذاب تو، گزند تازیانه شد
ضجه ی مغرور تنم، ترنم ترانه شد...
حماسه ی زوال من، در شب تلخ گم شدن
ضیافت خواب تو را، قصه ی عاشقانه شد...
برای رند در به در، این من عاشق سفر
وای که بی کرانی، حصار تو کرانه شد...
وای که در عزای عشق، کشته شد آشنای عشق
وای که نعره های عشق، زمزمه ی شبانه شد...
ای تکیه گاه تو تنم، سنگر قلب تو منم
وای که نیزه ی تو را، سینه ی من نشانه شد...
درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود
که زخم هر شکست من، حضور یک جوانه شد...
وای که در حضور شب، در بزم سوت و کور شب
شب کور وحشت تو را، قلب من آشیانه شد...
وای که آبروی تو، مرد انالحق گوی تو
بر آستان کوی تو، جان داد و جاودانه شد...
من همه زاری منم، زخمی زخمه ی تنم
برای های های من، زخمه ی تو بهانه شد...
درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود
هر چه تبر زدی مرا؛ زخم نشد ، جوانه شد...
#ایرج_جنتی_عطایی
@asheghanehaye_fatima
ضجه ی مغرور تنم، ترنم ترانه شد...
حماسه ی زوال من، در شب تلخ گم شدن
ضیافت خواب تو را، قصه ی عاشقانه شد...
برای رند در به در، این من عاشق سفر
وای که بی کرانی، حصار تو کرانه شد...
وای که در عزای عشق، کشته شد آشنای عشق
وای که نعره های عشق، زمزمه ی شبانه شد...
ای تکیه گاه تو تنم، سنگر قلب تو منم
وای که نیزه ی تو را، سینه ی من نشانه شد...
درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود
که زخم هر شکست من، حضور یک جوانه شد...
وای که در حضور شب، در بزم سوت و کور شب
شب کور وحشت تو را، قلب من آشیانه شد...
وای که آبروی تو، مرد انالحق گوی تو
بر آستان کوی تو، جان داد و جاودانه شد...
من همه زاری منم، زخمی زخمه ی تنم
برای های های من، زخمه ی تو بهانه شد...
درخت پیر تن من، دوباره سبز می شود
هر چه تبر زدی مرا؛ زخم نشد ، جوانه شد...
#ایرج_جنتی_عطایی
@asheghanehaye_fatima
Khatoon
Ebi
کدوم شاعر کدوم عاشق کدوم مَرد،تو رو دید و به یادِ من نیفتاد
به یادِ هق هق بی وقفه ی من،توی آغوش معصومانه ی باد
تو اسمت معنی ایثارِ آبه،برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی،واسه این زخمی دلبستگی ها...
نجیب و با شکوه و حیرت آور،تو خاتونِ تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما،مثل شکستنِ من بی صدایی...
تو باور می کنی اندوه ماهو،تو می فهمی سکوت بیشه ها رو...
هجوم تند رگبار تگرگی،که می شناسی غرور شیشه ها رو
تو معصومی مثل تنهاییِ من،شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومیِ من،رفیقِ قله های پاک و مغرور
نجیب و باشکوه و حیرت آور،تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما مثل شکستن من بی صدایی
ببین من آخرین برگ درختم،درخت زخمی از تیغ زمستون...
منو راحت کن از تنهاییِ من،منو پاکیزه کن با غسل بارون
تو تنها حادثه تنها امیدی،برای قلب من این قلب مسموم
رَدای روشن آمرزشی تو،برای این تنِ محکوم مهزوم...
#ایرج_جنتی_عطایی
#ابی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به یادِ هق هق بی وقفه ی من،توی آغوش معصومانه ی باد
تو اسمت معنی ایثارِ آبه،برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی،واسه این زخمی دلبستگی ها...
نجیب و با شکوه و حیرت آور،تو خاتونِ تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما،مثل شکستنِ من بی صدایی...
تو باور می کنی اندوه ماهو،تو می فهمی سکوت بیشه ها رو...
هجوم تند رگبار تگرگی،که می شناسی غرور شیشه ها رو
تو معصومی مثل تنهاییِ من،شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومیِ من،رفیقِ قله های پاک و مغرور
نجیب و باشکوه و حیرت آور،تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما مثل شکستن من بی صدایی
ببین من آخرین برگ درختم،درخت زخمی از تیغ زمستون...
منو راحت کن از تنهاییِ من،منو پاکیزه کن با غسل بارون
تو تنها حادثه تنها امیدی،برای قلب من این قلب مسموم
رَدای روشن آمرزشی تو،برای این تنِ محکوم مهزوم...
#ایرج_جنتی_عطایی
#ابی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima