باز نمی گردی
تو آن پرنده ای
بر بام دیگر ...

#محمد_شیرین_زاده


@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima



من شب را از گیسوان تو کنار مي زنم
و صبح را در عمق نیلی چشمانِ تو
به تماشا مي نشينم
با من واژه واژه
عشق را زمزمه کن
تا ابر احساس بار دیگر
عطش لب های ما را
بوسه باران كند



#محمد_شیرین_زاده

@asheghanehaye_fatima



صبح یعنی یک فرصت دوباره
برای حرف‌هایی که به هم نگفته‌ایم !
اول خودم می‌گویم : دوستت دارم !




#محمد_شیرین_زاده

"چشمانت"
آخرین کلام
عاشقانه بود
گفته بودم؟
حالا تمام سطر هایم
پر از خواهش توست ...


#محمد_شیرین_زاده

@asheghanehaye_fatima

بوسیدمش

و یڪ نفس تا خانہ مان دویدم
آنروز همہ چیز زیبا بود
حتے قار قار ڪلاغ...




#محمد_شیرین_زاده

‎‌‌‌‌
@asheghanehaye_fatima

تو کی خواهی آمد؟
تو ای گمشده
در سکوت گنگ زمان
از خودم می پرسم
آیا دوباره تو را خواهم دید!
آنجا که وعدگاه بوسه بود
آنجا که هر گل سرخ
عطرش تولدی دوباره بود
تو کی خواهی آمد؟
تو ای ترنم باران
در آفرینش سبز بهار
فصل شگفتن نزدیک است
بازآ، بازآ
که شاخ و برگ دلم
تشنه ی محبت توست ...

#محمد_شیرین_زاده


@asheghanehaye_fatima

تو می توانستی
به هزاران شکل دیگر
در قلبم فرو بنشینی
چرا
چرا شبیه گلوله ؟

#محمد_شیرین_زاده


@asheghanehaye_fatima

مرا که
پراکنده ام
در هوای تو
به هر نفس
به لب بگیر و
به جان بنوش
که این تمام آرزوست ...


#محمد_شیرین_زاده
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima