عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



چطور بگويم؟!
ما با سيگارهاي‌مان دود می‌شويم
و جهان را
از اين كه هست
تاريك‌تر می‌كنيم...


#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



معشوقه‌ی منی تو
با انگشت‌های کشیده
دست‌های سفید

ببین چطور از بینی اسب‌ها
پیشانی قطارها
و از گور کوچک تو
که ماری سیاه بر آن خفته است
بخار بر می‌خیزد

بیا به خانه برگردیم
بگذار اسب‌ها آرام بگیرند
قطارها در ایستگاه‌ها بایستند
و مار سیاه به لانه‌ی خود برگردد

معشوقه‌ی منی تو
و استخوان‌های لاغر انگشتانت
در دست‌های من است

#حافظ_موسوی
Forwarded from پیوند نگار
‍ در آشپزخانه مي‌نشينيم
و چيزی پنهان مانده در گلو را
دود مي‌كنم
دهن كجي قندان بهانه است
و تيزي براق كارد هيچ ارتباطي با وسوسه سمج رگ‌ها نمي‌تواند داشته باشد

چطور بگويم؟!
ما با سيگارهاي‌مان دود می‌شويم
و جهان را از اين كه هست
تاريك‌تر می‌كنيم..

#حافظ_موسوی



@asheghanehaye_fatima
غمگین که می‌شوی
مه از تمام دره‌های جهان
سوی خانه‌ی ما می‌آید
یک لحظه پشت پنجره می‌ایستد
و بعد
آرام آرام
اتاق ، آشپزخانه ، میز
و ما ، همه
محاصره می‌شویم
در رطوبت ِ مه

و بعد
باران
قطره قطره
به پای تو می‌افتد
حالا تمام خانه انگار روی آب می‌رود
تا روز هفتم خلقت ...

باید پرده‌ها را کنار بزنم
شاید فردا
روز آفتابی خوبی باشد

#حافظ_موسوی

عکس: #مهدی_رستمی

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@gatreh_e_mohalandish
@asheghanehaye_fatima



آرزوهایت بلند بود
دست‌های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسوده‌ات نشسته‌ای
و به ماه فکر می‌کنی



#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima

از پانزده‌سالگی به قبل
عقلم نمی‌رسید
از پانزده‌سالگی به بعد
درگیر کارهای مهمی بودم
حالا که رو به شصت سالگی‌ام
جرات نمی‌کنم .

خدا کند جهنم نصیب ِ من نشود
بهشت را
به هر حال می‌شود تحمل کرد
با همسایه‌هایی که هیچ کدام
خاطره‌ای از عشق ندارند .


#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



غمگین که می‌شوی
مه از تمام دره‌های جهان
سوی خانه‌ی ما می‌آید
یک لحظه پشت پنجره می‌ایستد
و بعد
آرام آرام
اتاق ، آشپزخانه ، میز
و ما ، همه
محاصره می‌شویم
در رطوبت ِ مه

و بعد
باران
قطره قطره
به پای تو می‌افتد
حالا تمام خانه انگار روی آب می‌رود
تا روز هفتم خلقت ...

باید پرده‌ها را کنار بزنم
شاید فردا
روز آفتابی خوبی باشد

#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima


-در آشپزخانه مي‌نشينيم
و چيزی پنهان مانده در گلو را
دود مي‌كنم
دهن كجي قندان بهانه است
و تيزي براق كارد هيچ ارتباطي با وسوسه سمج رگ‌ها نمي‌تواند داشته باشد

چطور بگويم؟!
ما با سيگارهاي‌مان دود می‌شويم
و جهان را از اين كه هست
تاريك‌تر می‌كنيم..



#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima

معشوقه‌ی منی تو
با انگشت‌های کشیده
دست‌های سفید

ببین چطور از بینی اسب‌ها
پیشانی قطارها
و از گور کوچک تو
که ماری سیاه بر آن خفته است
بخار بر می‌خیزد

بیا به خانه برگردیم
بگذار اسب‌ها آرام بگیرند
قطارها در ایستگاه‌ها بایستند
و مار سیاه به لانه‌ی خود برگردد

معشوقه‌ی منی تو
و استخوان‌های لاغر انگشتانت
در دست‌های من است

#حافظ_موسوی
@asheghanehaye_fatima



به رؤیای پرنده‌ها راه‌مان نمی‌دهند ...

همین مختصر که تو
در من اوج می گیری
و من
که از کفِ دستانت
جرعه ی آب می‌نوشم
بس مان است ...


دنیا
از رنجِ ما چه عایدش می شود ؟!


نیمه شبی از همین شب های بی چراغ
دل هامان را بر شاخه‌ای می‌آویزیم
تا باد
غم هایش را بِبَرَد


به رؤیای پرنده‌ها کاری نداشته باش

فعلا
دنبالِ چند واژه‌ی روشن باش
و جرعه‌ای که از کفِ دستانت می‌نوشم

به دنیا هم ، لازم نیست چیزی بگوییم
او می تواند
روی مهربانی و بخششِ ما
حساب کند ...






#حافظ_موسوی

کتاب : سطر های پنهانی
@asheghanehaye_fatima



برای من
کمی از دست هایت را بفرست
حالم بد است...
دیوار ها
تعادل شان را
از دست داده اند
همیشه فرصت افتادن هست
همیشه فرصت در خاک غلت زدن
همیشه فرصت در جوی پر لجن دراز شدن
همیشه فرصت مردن
همیشه فرصت کمی از دست های تو اما برای من
چقدر کم است


#حافظ_موسوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای من کمی از دست‌هایت را بفرست
حالم بد است
دیوارها
تعادل‌شان را
از دست داده‌اند


همیشه فرصت افتادن هست
همیشه فرصت در خاک غلت زدن
همیشه فرصت در جوی پر لجن دراز شدن
همیشه فرصت مردن

همیشه فرصت کمی از دست های تو اما برای من
چقدر کم است


#حافظ_موسوی



@asheghanehaye_fatima
اینجا
خاورمیانه است
 ما با زبان تاریخ حرف می زنیم
خواب های تاریخی می بینیم
و بعد
با دشنه های تاریخی
سرهای همدیگر را می بُریم...
 
 از شام تا حجاز
از حجاز تا بغداد
از بغداد تا قسطنطنیه
از قسطنطنیه تا اصفهان
از اصفهان تا بلخ
بر سرزمین های ما
مرده ها حکومت می کنند...
 
 اینجا
خاورمیانه است
و این لکنته که از میان خون ما می گذرد
تاریخ است.
 در پایتخت قصه های هزار و یک شب
دیکتاتوری را به دار کشیدند
 سلطان سلیم
برای جفت و جور کردن کابوس امپراتوری
به هلال خصیب ۲ سفر کرد
شاه عباس
برای لندن پیام فرستاد
عبدالوهاب
روی نقشه ی صحرا خم گشت
تا رد پای ترک ها و مجوس ها را
به انگلیسی ها نشان بدهد...
 
 اینجا
خاورمیانه است
سرزمین صلح های موقت
بین جنگ های پیاپی
سرزمین خلیفه ها ، امپراتوران ، شاهزادگان ، حرمسراها
و مردمی که نمی دانند
برای اعدام یک دیکتاتور
باید بخندند یا گریه کنند...
 
سرباز زرد موی ِ ناتو
درپاسگاه مرزی
چرت می زند
 خشخاش ها
در بادهای وحشی ِ کوهستان
گرز
به سینه ی آسمان می کوبند
و اسب ها و قاطرها
زین و یراق شده
در اصطبل ها ایستاده اند
تا بارها را – به محض آماده شدن –
به ایستگاه لندکروزها برسانند...
 

#حافظ_موسوی
#اینجا_خاورمیانه_جنوب_شهر_کل_دنیا


@asheghanehaye_fatima