عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



خیلی برای آمدنت صبر کرده ام
هرشب کنار پنجره ها قبر کَنده ام!
هرشب به روی تخت ِ خودم گریه میشوم؛
اما سَحر به پیش شما غرق ِ خنده ام!
(دیوارهای خانه ی من، خیس ِخون شده!)

صبحانه بغض می جَوَم وُ در به در شدن؛
عادت شده برای دلم در نبرد شهر!
دندان به روی زخم ِ جگر می زنم وَ بعد...
هی شعله پشت شعله در این حال سرد شهر!
(امشب برای خاطره ها چتر می خَرم...)

از دست من که رفته وُ از دست می روم!
یک زن تمام عُمر مرا نیست کرده است...
رفتن سزای گریه ی این پنجره نبود!!
او رفته... رفته... هرچه سزا نیست، کرده است!
(من هم بَلد شدم، خفه خون نوش ِ جان کنم!)

فنجان چای من... وَ کمی پُک به زندگی...
هی دود می شوم وَ در آخر مچاله ام!
سطلی کنار میز، پُر از شعر ِ تَر شده...
هرشب حدود ساعت نُه، من زباله ام!
(آماده ام برای سفر، در دل ِ زمین...!)

بانو! برای آمدنت ضَجه میزنم!
بانو! بفهم! مرگ ِ من از راه می رسد؛
من نذر کرده ام وَ تو خواهی رسید! نه؟!
"آری" بگو! که آمدن از راه می رسد!
(در کوچه ی علی-چپ ِ این شهر، گم شدم!)


#امیر_شکفته
@asheghanehaye_fatima



می خواهم هر روز صبح
که بر می خیزیم
چند ساعتی
بازدم خوش عطر تو را دم کنم!
بگذارم نفسم
خوب دم بکشد!
بعد آن را با قند لبهایت
نوش کنم!
و در زمستان آدم ها...
کنار بخاری گرم آغوشت بنشینم!

آن وقت...
با نان داغ دستها و پنیر سفید گونه هایت، خود را سیر کنم!
بانو!
این صبحانه ی عاشقانه...
آرزوی من است!



#امیر_شکفته
#عزیز_روزهام🍀
هرشب اینجا بغلم، جای کسی هست که نیست!
و به روی دل من، پای کسی هست که نیست!

گفته بودی که فقط میل به رفتن داری
در سرم "شاید" و "اما"ی کسی هست که نیست!

به امیدت دو بغل سیب و گندم خوردم
من ِ دوزخ زده حوای کسی هست که نیست!

قند خوش باوری ام، رفته به زیر دندان
در دل قوری شب، چای کسی هست که نیست!

دفترم خسته شد امشب... و سرم داد کشید!
کنج ماتمکده بلوای کسی هست که نیست!

بعد آن رفتن ِ تو... شهر به قندیل نشست!
کوچه ها یخ زده! سرمای کسی هست که نیست!

پشت هر پنجره برف است! فقط برف... و برف!
روی این شیشه ولی... های کسی هست که نیست!

کفنم را به تنم کردم و رفتم! اینجا...
مشتی از خاک؛
و خرمای کسی هست...
که نیست!

#امیر_شکفته
@asheghanehaye_fatima

پتو پیچیده‌ام دورم، در این قندیل تنهایی
و مثل مدرسه در برف، شدم تعطیل تنهایی!

کسی حالی نمی‌پرسد! تکالیف همه خاموش
شده گوش همه مانوس... به قال و قیل تنهایی

همه گرگ و همه ببر اند؛ به دنبال کمی طعمه!
و من مانند یک موشم؛ به زیر فیل تنهایی...

عصایم مثل یک مار و ... گزنده مثل خودکار و ...
خودم در جوهرم غرقم! خودم در نیل تنهایی!

پتو پیچیده‌ام دورم؛ هوای زندگی سرد است
درون سفره‌ام درد است! گلو: زنبیل تنهایی...

خودم چادر زدم در خود! خودم ییلاق و قشلاقم
خودم کوچیده‌ام از خود... خودم صد ایل تنهایی...

خودم گریه! خودم شانه... خودم صیادم و دانه...
خودم هابیل و این خانه... پر از قابیل تنهایی!!


چه راحت زنده در گورم! چه مختارانه مجبورم
که قبری کنده‌ام دورم
خودم! با بیل تنهایی...

#امیر_شکفته
ژلوفن‌های خسته از اعصاب...
در سرم ازدحامی از درد است!
وَ سکوتی که تو نمی‌شِنوی...
آخرین ضجه‌های این مرد است!



#امیر_شکفته
خرداد نود و هش

@asheghanehaye_fatima
تو هنوز قصد آمدن نداری؟؟؟

#امیر_شکفته


@asheghanehaye_fatima
.
.
.
امسال هم مثل همیشه سال خوبی...
.
.
#امیر_شکفته

@asheghanehaye_fatima
هر روز بی صبحانه از خود میزنم بیرون
پشت چراغ قرمزو اطراف هر میدان
دنبال من هستم ولی... انگار "من" مُرده...
هر کوچه یک قبر است و من هم تهل قبرستان


#امیر_شکفته


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



درد داریم تا درد!
یعنی اینجوری بهت بگم؛ وقتی بابات میزنه پشت دستت که چرا دست به کبریت زدی، دردی که توو سرخی دستت می‌پیچه درده!
وقتی سر خاکش نشستی و سینه‌ت از فرط قورت دادن کِنت‌ و بهمن و تیر! میسوزه هم درده...
ولی خدانکنه این قصه برسه به تلنبارهای لعنتی!
انباری دلت پُر میشه از آلبوم‌های خاک‌خورده...
هی میان جلو چشمت هی مجبوری از کنت به وینستون اسباب‌کشی کنی...
از این سال به اون سال!
از این مرگ به اون مرگ!
هی از این پُک به اون پُک!
خلاصه سرتو درد نیارم از یه جایی به بعد دردهات درد میکنن... می‌فهمی چی میگم؟
خود دردت درد میگیره!
یه جوری که پشت دست و پس‌ ِ گردن واست شوخی حساب میشن!
منم اولش باورم نمیشد؛
منم اولش می‌خندیدم؛
ولی بعد که یکه خوردم فهمیدم نه! درده تموم نمیشه...
سرطان که فقط مال خون و ریه و اینا نیست!
خدانکنه دلت تومور بگیره...
اونوقت دیگه قورت‌دادن آب دهن هم سخت میشه! چه برسه به حرف....
نمی‌فهمی! نه؟

#امیر_شکفته
هرشب اینجا بغلم، جای کسی هست که نیست!
و به روی دل من، پای کسی هست که نیست!

گفته بودی که فقط میل به رفتن داری
در سرم "شاید" و "اما"ی کسی هست که نیست!

به امیدت دو بغل سیب و گندم خوردم
من ِ دوزخ زده حوای کسی هست که نیست!

قند خوش باوری ام، رفته به زیر دندان
در دل قوری شب، چای کسی هست که نیست!

دفترم خسته شد امشب... و سرم داد کشید!
کنج ماتمکده بلوای کسی هست که نیست!

بعد آن رفتن ِ تو... شهر به قندیل نشست!
کوچه ها یخ زده! سرمای کسی هست که نیست!

پشت هر پنجره برف است! فقط برف... و برف!
روی این شیشه ولی... های کسی هست که نیست!



کفنم را به تنم کردم و رفتم! اینجا...
مشتی از خاک؛
و خرمای کسی هست...
که نیست!

@amirshekofteh
@asheghanehaye_fatima

#امیر_شکفته
شهریور ۹۴
غیرممکن اگرچه ممکن شد!
من ولی فکر هم نمیکردم...
تو که گفتی همیشه می‌مانی!
گفته بودی که برنمی‌گردم...
من سرم گرم ذوق و شوقم بود
من که گفتم چقدر پُر دردم!

مثل کبکم... نمی‌پَرم بانو!

کبک تو هی خروس می‌خوانَد...
تخم چشمان من پُر از خون است!
مرغ عشقی درون من مُرده
جسدی تووی سینه مدفون است!
کمر من ویار چاقو داشت!
دل من عاقلانه مجنون است....

تو بیا... من دم ِ دَرم بانو!

مُردگی کرده‌ام ولی زنده...
زندگی کرده‌ام ولی خسته!
به خودم آمدم نبودی تو...
درِ این خانه باز و لب، بسته!
خستگی کرده‌ام ولی با بغض
مثل چاقوی خالی از دسته!

رفتنت را که از بَرَم بانو...

غیرممکن اگرچه ممکن شد!
قول مردانه داده بودی که...
رفتن تو محالِ ممکن بود!
به خودم آمدم نبودی که...
پشت میزی که چای میخوردیم!
نخ به نخ ضجه‌های دودی که...

منفجر می‌شود سرم بانو...

یک نفر رفت! یک نفر مانده...
مثل پایان هرچه رمّان است!
زن این قصه مرد رفتن بود...
غیرممکن نبود... آسان است!
گور بابای این‌همه تقویم....
پشت اسفندها زمستان است!

این هم از تیر آخرم بانو...


@asheghanehaye_fatima

#امیر_شکفته
۱۱/اسفند/۹۸
چطور می‌شود که من اینقدر می‌گویم و شما این همه نمی‌شنوید؟! از دهن کف‌کرده بگیر تا حوصله‌ی سر رفته!
انگار کسی باید باشد تا زیر همه‌چیز را کم کند...
انگار این غُل‌غُل، آخرش ته کشیدن و سوختن است!
حالا تو هی کتری حرف را بگذار روی اجاق و هی دغدغه دم کن!
عزیز من! خریدار ندارد...
کسی تشنه‌ی حرف‌های تو نیست! قبول کن!
از سکوتت، دم‌نوش بهتری پیدا نمیکنی...
چراغ‌ را خاموش کن! دلتنگی‌ها را بگذار لب کوزه و روی اجاق داغ سینه‌ات، آب چشم بریز...
آخرش... پتو را بکش روی سرت و آنقدر بگو "هیس" تا خوابت ببرد!
این روزها باید لال مُرد...
همین!

#امیر_شکفته | شنبه ۲۰ دی ۹۹ | ساعت ۸:۳۰ شب


@asheghanehaye_fatima
.
.
.
بیهوده می‌کوشی کسی ما را نمی‌فهمد!
#امیر_شکفته


.
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima





چشم من غرقِ تماشای کسی هست که نیست!
گوش من پُر شده! نجوای کسی هست که نیست!
نی ِ شاکی شده‌ام! نای کسی هست که نیست!
هرشب اینجا بغلم جای کسی هست که نیست!
وَ به روی دل من پای کسی هست که نیست!
.
چشم من آب... دلم آب... تو هاون داری!
قامتت روح ندارد که فقط تن داری...
پای بسیار برای گذر از من داری!
گفته بودی که فقط میل به رفتن داری!
در سرم شاید و امای کسی هست که نیست!
.
کنج اسطبل جهان مُردم و هی سُم خوردم!
صبح و شب غصه در این دور تداوم خوردم!
فحش بسیار من از دامن مَردم خوردم...!
به امیدت دو بغل سیب وَ گندم خوردم
منِ دوزخ‌زده حوّای کسی هست که نیست!
.
یوسف از چاه درآمد که بیفتد زندان...؟!
زوزه‌ها سخت‌تر از گریه‌ی بیت‌الاحزان!
بغض ِ من تلخ‌تر از فال درون فنجان!
قند خوش باوری‌ام رفته به زیر دندان...
در دل قوری شب چای کسی هست که نیست!
.
موی تو دست نوازش به سر باد کشید!
طرح شیرین تو را تیشه‌ی فرهاد کشید!
کار گنجشک سر آخر که به صیاد کشید...
دفترم خسته شد امشب وَ سرم داد کشید!
کنج ماتمکده بلوای کسی هست که نیست...
.
آینه پشت سر آینه در خانه شکست....
رشته‌ی خاطرم از خالی دنیات... گسست!
وَ سکوتی درِ این خانه‌ی پُر همهمه بست!
بعد ِ آن رفتن ِ تو شهر... به قندیل نشست!
کوچه‌ها یخ زده، سرمای کسی هست که نیست!
.
رفتی و خون جگر مانده درون هر ظرف...
گوش من پُر شده از طعنه‌ی قوم پُرحرف!
خانه‌ام چاه قشنگی‌ست! قشنگ... اما ژرف!
پشت هر پنجره برف است! فقط برف وَ برف...
روی این شیشه ولی های کسی هست که نیست!
.
.
.
"من" سکوتی شده در همهمه‌ی این دنیا!
خسته از باید و شاید، ولی... یا... اما!
بعد از این حادثه مادر نکند دق! بابا!
کفنم را به تنم کردم و رفتم، اینجا...
مشتی از خاک وَ خرمای کسی هست که نیست...
.
.
.

#امیر_شکفته
۲۵/دی/۹۵
کسی که رفته، بر می‌گردد!
کسی که نرفته
اما نیست!
هرگز بر نمی‌گردد!
دل‌جان! کوتاه بیا...
که این قصه سر دراز دارد!
مگر کم دیدی "نمی‌شود"‌هایی که شد...
"نمی‌روم"هایی که رفت!
چاره‌ای نیست!
بیا گریه کنیم...

#امیر_شکفته


@asheghanehaye_fatima
من خستگی های تنت را دوست دارم!
عطر خوش پیراهنت را دوست دارم!

هرشب بیا موهای خود را وا کن! ای جان!
کنج بغل... خوابیدنت را دوست دارم!

دستان خود را حلقه کردم بر تن تو...
هر ثانیه بوسیدنت را دوست دارم!

دور تو می گردم! طواف گل گناهست؟!
من کافرم!! بوییدنت را دوست دارم...

ای ماه من! زیباترین بانوی هستی...
در کهکشان تابیدنت را دوست دارم!

#امیر_شکفته
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
می خواهم هر روز صبح
که بر می خیزیم
چند ساعتی
بازدم خوش عطر تو را دم کنم!
بگذارم نفسم
خوب دم بکشد!
بعد آن را با قند لبهایت
نوش کنم!
و در زمستان آدم ها...
کنار بخاری گرم آغوشت بنشینم!

آن وقت...
با نان داغ دستها و پنیر سفید گونه هایت، خود را سیر کنم!
بانو!
این صبحانه ی عاشقانه...
آرزوی من است!



#امیر_شکفته
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
.

شعر من باز به پایان نرسد از گریه...
جگرم تا لب دندان نرسد از گریه!

شهر تا خرخره سیگار شده! دودش کرد...
مردی از کوچه به میدان نرسد از گریه

دهن‌آلوده شدم جام جهان خالی بود!
زوزه‌ی گرگ به کنعان نرسد از گریه...

برگ من خسته‌تر از بازی این تقویم است!
عمر این باغ به آبان نرسد از گریه....

من که مقتول خودم هستم و چاقو، خودکار
قاتل خسته به زندان نرسد از گریه!

"تن" تنهای من و هجمه‌ی "سر"گردانی...
ته این کوچ به سامان نرسد! از گریه...



#امیر_شکفته
@asheghanehaye_fatima