اینشبها روی پیشانیام
جای روییدن شاخ میخارد و
پوستم اینروزها زبر و خشن شدهاست
و تو از شکوه کرگدنشدن چه میدانی؟
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
جای روییدن شاخ میخارد و
پوستم اینروزها زبر و خشن شدهاست
و تو از شکوه کرگدنشدن چه میدانی؟
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
شنیده بودم بعضی مردها میتوانند
طوری به زنی نگاه کنند
که از شدتِ زیبایی از پا درآید
نمیدانستم اما...
نمیدانستم
نگاه کردنِ رویارو به مردی چنین
جسارتی میخواهد
که تنها
در روزهای ابری با من است
#لیلا_کردبچه
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
طوری به زنی نگاه کنند
که از شدتِ زیبایی از پا درآید
نمیدانستم اما...
نمیدانستم
نگاه کردنِ رویارو به مردی چنین
جسارتی میخواهد
که تنها
در روزهای ابری با من است
#لیلا_کردبچه
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
اینکه گاهی میخندم
اینکه گاهی با کسی حرف میزنم
راهرفتن روی زمینِ صاف است
در فاصلهای کوتاه
میان دو گودالِ عمیق
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
اینکه گاهی با کسی حرف میزنم
راهرفتن روی زمینِ صاف است
در فاصلهای کوتاه
میان دو گودالِ عمیق
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
آیا طبیعی است،
گریستن با صحنهٔ وداع فیلمهای عاشقانه در این سن؟
و خجالتآور نیست
مخفیانه نگاه کردن عکسهای کسی،
با چشمهای ضعیف؟
حسِ دزدی پیر را دارم
که تپشهای قلبش
دست لرزانش را رو میکند هربار
و چیزی از تو پنهان نیست
و چیزی از تو پنهان نیست
قلبم
بهسختی کمر راست میکند این سالها
تا تمامقد دربرابر عقلم بایستد
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
گریستن با صحنهٔ وداع فیلمهای عاشقانه در این سن؟
و خجالتآور نیست
مخفیانه نگاه کردن عکسهای کسی،
با چشمهای ضعیف؟
حسِ دزدی پیر را دارم
که تپشهای قلبش
دست لرزانش را رو میکند هربار
و چیزی از تو پنهان نیست
و چیزی از تو پنهان نیست
قلبم
بهسختی کمر راست میکند این سالها
تا تمامقد دربرابر عقلم بایستد
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
درختی دیوانهام
که برای اجاق زمستانت اگر هیزم بخواهی،
ریشههایم را بیرون میآورم از خاک
و بهسمت آتش قدم برمیدارم
چیزی از من بپرس
کاری از من بخواه
که تنها من جوابش را بدانم
که تنها من از عهدهاش برآیم
بخواه تا بمیرم
بخواه تا زنده بمانم
بخواه تا کاری کنم برایت
مثل دم کردن چای در شبی برفی،
مثل انداختنِ چند تکه یخ در لیوانِ تابستان،
مثل روشن کردنِ سیگارت در اتاقی تاریک،
مثل هر کار دیگری
که دوست داری تنها یک نفر برایت انجام دهد
بپرس از من که چگونه پاهایم را جاگذاشتهام
و با قلبم بهسراغت آمدهام
چون درختی که با برگهایش
خود را به پاییز میرساند
بخواه از من برایت توضیح دهم
که با من چه کرده اندوهت
که بعد از این
هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند
خودم
یکتنه آبروی پاییز را میخرم.
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
که برای اجاق زمستانت اگر هیزم بخواهی،
ریشههایم را بیرون میآورم از خاک
و بهسمت آتش قدم برمیدارم
چیزی از من بپرس
کاری از من بخواه
که تنها من جوابش را بدانم
که تنها من از عهدهاش برآیم
بخواه تا بمیرم
بخواه تا زنده بمانم
بخواه تا کاری کنم برایت
مثل دم کردن چای در شبی برفی،
مثل انداختنِ چند تکه یخ در لیوانِ تابستان،
مثل روشن کردنِ سیگارت در اتاقی تاریک،
مثل هر کار دیگری
که دوست داری تنها یک نفر برایت انجام دهد
بپرس از من که چگونه پاهایم را جاگذاشتهام
و با قلبم بهسراغت آمدهام
چون درختی که با برگهایش
خود را به پاییز میرساند
بخواه از من برایت توضیح دهم
که با من چه کرده اندوهت
که بعد از این
هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند
خودم
یکتنه آبروی پاییز را میخرم.
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من دلم برای تو تنگ است
و برای آن خیابان بلند
که قول داده با زنان دلتنگ
مهربان باشد
من دلم برای آن زنِ دیوانه تنگ است
که از ابرها قول میگرفت
ردّپایش را از آن خیابان نشویند،
همان پرندهٔ تنها که آرزو میکرد
صدای بالهایش از حافظهٔ آسمانِ شهرِ تو پاک نشود
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
و برای آن خیابان بلند
که قول داده با زنان دلتنگ
مهربان باشد
من دلم برای آن زنِ دیوانه تنگ است
که از ابرها قول میگرفت
ردّپایش را از آن خیابان نشویند،
همان پرندهٔ تنها که آرزو میکرد
صدای بالهایش از حافظهٔ آسمانِ شهرِ تو پاک نشود
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
میتوانستم درخت باشم و
پرندههای بسیار بر شاخههایم لانه بسازند
یا پرنده باشم و
از دست آدمهای بسیار دانه بگیرم
اما زنی بودم
که دلش میخواست
تنها در چشم تو زیبا باشد.
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
پرندههای بسیار بر شاخههایم لانه بسازند
یا پرنده باشم و
از دست آدمهای بسیار دانه بگیرم
اما زنی بودم
که دلش میخواست
تنها در چشم تو زیبا باشد.
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima